جالبانه
یا لطیف
همان طور که میبینید احمدینژاد در حالِ تکثیر است. حتی تا باراک اوباما.(چهارشنبه 24 نوامبر شب قبل از روز شکرگذاری در آمریکا باراک اوباما و خانوادهاش در شهر واشنگتن و در بنیاد خیریه مارتاز تیبل بستههای غذا را میان افراد فقیر توزیع کردند.) یک متفکرِ هلندی بر این باور است که احمدینژاد «اِف.یو.سی.کا» جهان را. به نظر میرسد آن چیزی که مهم است این است که احمدینژاد این کار را انجام داده. پس از دورانِ خاتمی، بازگشت به زمانِ قبلِ خاتمی ممکن نبود. این البته بیشتر از آن که مولودِ نحوهی مدیریتِ خاتمی باشد، نتیجهی وضعِ دگرِ جهان بود. جهان واقعا «دیگر» شده بود و پدیدههایی مثلِ اینترنت و موبایل فضای زندهگی مردم را تغییر داده بودند. اما احمدینژاد رییسِ دولتی از جنسِ قبلیها نبود که بخواهد محدود و یا منتظر باشد به تغییراتِ پیرامونی. بلکه دست به کار شد، تا آن جا که متفکری هلندی دربارهی وی چنین گفت.
این هم فرهاد جعفری با قیافهی جدیدش. گفته:
«امروز به آرایشگاه رفتم و موهای سرم را از ته تراشیدم. و تا هروقت که زنان ایرانی، «حق انتخاب آزادانهی پوشش خود» را [که قریب سی سال است توسطِ «اسلام سیاسی» و «الیگارشی روحانیون و روحانیزادگان» و «دستنشاندگانِ همپیمانشان» از آنان سلب شده] بازنیابند؛ هر ماه چنین خواهم کرد.»
و دلیلش را این دانسته که:
«نه «کشف حجاب اجباری» موافق «حقوق انسان معاصر» است و نه «حجاب اجباری» میتواند با چنان حقوق بدیهی و اولیهای، موافقت داشته باشد. پس تا هرگاه که «زن ایرانی» از این حق مسلم خود، بهدلیل «خواست و ارادهی جمع معدودی از روحانیون اسلام سیاسی» محروم است؛ من نیز ترجیح میدهم از «حقی نسبتاً مشابه» محروم باشم.»
اگر کارِ جعفری را ریشهیابی کنیم، برمیگردد به این که زنانِ ایرانی در رقابتهای آسیایی 14 مدال از 59 مدال ما را کسب کردند. که در بعدِ از انقلاب خیرهکننده و بینظیر است. یا به قولِ فرهاد جعفری:
«شک ندارم که بخش بزرگی از این پیروزیِ خیرهکنندهی زنان ایرانی، مدیون اعتمادبهنفسی باشد که پس از «گماردن یک زن ایرانی به تصدی یک وزارتخانه» بدان دست یافتهاند. اقدامی از سوی محمود احمدینژاد که بهشدت با مخالفتِ «روحانیون اسلام سیاسی» و دنبالههای رسانهایشان روبرو شد. که همچنان خواسته و میخواهند که زنان ایرانی را در حصار تنگِ «سبک زندگی مطلوب خود» نگاه دارند.
همچنانکه شک ندارم: چنانچه فعالیتهای اجتماعی زنان ایرانی، با «محدودیتها و ممنوعیتهای بهجامانده از دوران حکومتِ الیگارشی روحانیون و روحانیزادگان» توأم نباشد؛ نتایج عملکردِ آنان، از این هم خیرهکنندهتر خواهد بود و زنان ایرانی خواهند توانست چه در مجامع بینالمللی و چه در صحنههای داخلی، به تراز و سهمی که شایستهی آن هستند دست یابند.»
شنیدم آقای صافی گلپایگانی، از مراجعِ قم، نسبت به این که دخترانِ ورزشکارِ ما در چین حضور پیدا کردند معترض بودند؛ همان طور که نسبت به تصدی وزیرِ زن معترض بودند و میگفتند ولایت به زن نمیرسد. این در حالی است که معادل دانستنِ وزارت با ولایت، آن هم در وزارتِ بهداشت، مسالهی قابلِ قبولی به نظر نمیرسد. خلقالله ولایت را برای ولی فقیه قبول ندارند، آن وقت مرجع محترم آن را تا حدِ وزارت قابلِ بسط میدانند. در هر صورت من از دفترِ آقای صافی استفتا خواهم کرد که چرا زنِ ورزشکارِ ما نمیتواند در ورزشِ قهرمانی حضور داشته باشد؟ البته کارِ مشابهِ من، یعنی استفتا از مراجع، برای ریاست جمهوری زنان به نتیجه نرسید.