تی‌لِم

روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری
  • تی‌لِم

    روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری

مشخصات بلاگ
تی‌لِم
بایگانی
پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۲۷ ق.ظ

من که هیچ‌-هیچم


مادرم چهارشنبه‌ی آخر سال، آش می‌پزد. دقیقا هم اسمش همین است؛ «آشِ چهارشنبه‌ی آخر سال». و هیچ ربطی به صدا و سیما ندارد که به چهارشنبه سوری می‌گوید چهارشنبه آخر سال. وگرنه اگر چهارشنبه سوری، فحش بد هم بود، باز هم می‌گفتمش. اسمش است دیگر. مانند ختنه‌سوران. مثل این می‌ماند که فحش عمّه فلان را بیایم بزکش کنیم که «ای کسی که عمّه‌ای داری که دارای روابط نامتعارف جنسی‌ست.»
بگذریم. این مسأله‌ی «بزک‌های نامی» را یک وقت باید منبر رفت.

مادرم آش که درست می‌کند، یاد می‌دهد که با این کار واقعی دارد خودش را محک می‌زند. این آش، به آدم می‌فهماند که چهارشنبه‌ی آخر سال است. سال تمام شده! آقای فلانی چه غلطی کردی در این سالی که گذشت؟

می‌خواهم بنشینم گوشه‌ای حساب‌کتاب کنم ببینم با خودم چندچندم. اسفند چنین ماهی‌ست. به‌ویژه الان که کم‌تر از چند ساعت مانده تا تهِ سال. این را بگویم که من صلاحیّت دارم در این‌باره حرف می‌زنم. چون دارم از نگارش یک رمان واقعی می‌آیم. یک رمان تولید کرده‌ام به اسم تی‌لِم. بیش از 50 هزار کلمه. این داستان را نوشتم، تا بهانه داشته باشم برای بهانه‌ی آخرِ سال. البته تنها نگارش اوّلیه‌اش به پایان رسیده. مثل ساختمانی می‌ماند که شما چهارستونش را برده‌اید بالا و دیوارها را چیده‌اید. اهل فن می‌دانند بعد از این مرحله، نیمی از کار واقعی ساختمان هنوز مانده است.
چرا این کار را کردم؟

چون مثل خیلی از شماها تنبل شده‌‌ام. بزک شده‌اش می‌شود:
نه حوصله‌ی کاری را دارم و نه صبرش را! دوست دارم چای دم کنم. یا این طور وانمود کنم که روزهای شمالی‌ست و بابا و مامان رفته‌اند «آقاسر» برای زیارت و من توی خانه‌ی جلگه‌ای‌مان لَم داده‌ام و می‌روم توی آشپزخانه و پنجره را کمی باز می‌کنم و قوری را می‌گذارم روی سماور و انگار قوری دارد توی گوش شکوفه‌ی گوجه‌سبز نجوا می‌کند، به درخت‌های پرتقال باغِ خاله خیره می‌شوم.

این متنِ گشادهاست. کسانی که یک جایی نشسته‌اند و جرأت نمی‌کنند بزنند به جادّه. این برای نویسنده بیش‌تر از هر کس دیگری هست. من هم این جورری شده‌ام. اهل دهاتِ کی می‌رود این همه راه را. باید جمع کنم این مفت‌خوری را. یک مقدار بزنم به جادّه. تو سال 92 به چند تا جادّه زده‌ام. ولی خیلی کم بود. الان که حساب می‌کنم می‌بینم به قول بهرام شفیع هیچ هیچ هستم با خودم. وقتی شفیع نتیجه را هیچ هیچ اعلام می‌کرد، آدم دوست داشت تله را خاموش کند. بدجوری احساس پوچی بهم دست می‌داد. یک ساعت بازی را می‌دیدی و بعد شفیع خیلی راحت می‌گفت هیچ هیچ. خوب بگو صفر صفر.

جمعش کنم. سال خیلی خوبی بود برایم سال 92. ولی خیلی عقبم. خیلی. هنوز فرق نِرد و گیک را خوب نمی‌دانم... پس گه می‌خورم متن می‌نویسم، قبول داری؟ نگو این اصطلاحات جدید است. بدترش این است که فرق اشکانیان با سلوکیان و فرق هر دوی‌شان را با ساسانیان نمی‌دانم. این هم از تاریخ. این‌ها هر کدام‌شان n سال تو این مملکت حکم راندند، ولی من فرق‌شان را نمی‌دانم. حتّی در این حد که بیگ زاده بکِ چپ است و خسرو حیدری بکِ راست.

آخرِ سال، وقتِ چندچند است. وقتِ این که حساب کنم چه گه‌هایی نباید می‌خوردم و خوردم و چه گه‌هایی باید می‌خوردم و نخوردم. (خیلی هم خسته‌ام از این که می‌بینم که بین خوردن یا نخوردن یک پدیده هیچ تفاوتی نیست! پدیده‌ای که آخرش نفهمیدم خوردنش بد است یا نخوردنش!)

ذهنم الان خیلی پر است. توی 24 ساعت گذشته 8 هزار کلمه نوشته‌ام. زهوارم در رفته. مثل کسی‌ام که کشان کشان سعی می‌کند نقشه گنج را به دوستانش برساند و دیگر نا ندارد. فقط این‌ را می‌داند که نقشه را رسانده... من هم این طورم. فقط می‌دانم داستان را نوشتم. ستون‌ها را خلّاطه کردم، دیوارها را چیده‌ام... دیگر نا ندارم. راضی‌ام.
پس‌نوشت:
1. فاطمیه و عید با هم است. این تقویم قمری از عجایب روزگار است! به نظر من این تقویم یکی از دلایل پویایی اسلام است! اگر کشیش‌ها می‌دانستند این تقویم چه کمکی می‌کند به گسترش، دین تا به حال قاپیده بودند از دست‌مان.
2. پس نتیجه می‌گیریم، نوروز خیلی سنّت قوی‌ای‌ست که تا به حال با این تقویم قمریِ بسیار زیرک ویروسی نشده. هر طور شده نوروز را حفظ کنید. فاطمیّه و حضرت زهرا با همین تقویم حفظ می‌شوند. دیگر کاری نداریم به ارزش‌های خودشان که شیدایی کننده‌اند و مانا. آقایان، خانم‌ها نوروز را نگه دارید. نگذارید فراموش شود. تو را خدا.
3. یکی به این آخوندهای محترم بگوید به نفع نوروز تبلیغ کنید. نوروز خیلی فرهنگ و سنّت نیکویی‌ست. نباید بگذاریم این فرهنگ حذف شود.
4. اینترنت داشته باشم، تا دوشنبه، سه‌شنبه خواهم نوشت. 



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۲۹
میثم امیری

نظرات  (۸)

سلام.هیچ هیچ که نه شدی زیر هیچ که اینجور به خودت و زمین و زمان فحش میدی.تعابیر زیبا تر و بدون فحش به کار ببر.متنت زیاترتر وکلامت شیواتر میشه.
سال خوشی داشته باشی.یا علی
پاسخ:
درود.
شیوا اسمِ دختر است؟
سلام.
تو که خودت را خراب می‌کنی، آدم از خودش بدش می‌آید. تو که می‌گویی با خودت هیچ‌هیچی، آدم حالش از خودش بهم می‌خورد.
این متنِ گشادهاست. این جمله عالی‌ست. حکایت من است.

پاسخ:
درود.
التماس دعا.

سلام

من خیلی خیلی-هیچ به نفع نفسم ام. ولی فکر کنم حضرت داور عنایت خاصی به ام داشته باشد و اقلا تا به حال که ثابت کرده دارد؛ آن عنایت خاص را.

نورز نزدیک است. خیلی خیلی نزدیک است. چه چیزی یک عید را عید می کند؟ اینکه مردم واقعا احساس کنند زندگی شان یک پله اوج گرفته و قرار است امروزشان بهتر از دیروزشان باشد. مثلا عیدی که خداوند توبه را در آن بهتر و بیشتر می پذیرد. عیدی که نماز خاصی دارد. یا بندگان در آن نسبت به هم مهربانتر می شوند.

 عیدشریف نوروز یا هر عید دیگری اگر تنها یک نام باشد، تازه اول بدبختی مان است.

گفتی که این متن متن گشادهاست. اتفاقا اینجور حرف زدن آدم را یاد تنگ ها می اندازد. تنگ ها خودشان را ملامت می کنند. تنگ ها می خواهند ببینند با خودشان چند چندند.

هر روزمان نوروز، نوروزمان پیروز

پاسخ:
سلام.
همین طورست دقیقا.
سلام
منم حساب وکتاب که میکنم میبینم هیچ هیچم!شایدهم اونورترهیچ!
نمیدونم چرا،اماازمتنتان اصلاخوشمان نیامد.
نوروزمبارک
التماس دعا
پاسخ:
سلام.
بر شما هم مبارک.
سلام
گفتی: فاطمیّه و حضرت زهرا با همین تقویم حفظ می‌شوند.
چرا؟ لزوما این طور نیست. تقویم خورشیدی الگوی تقویمی دقیق و زیبایی است. ما هم از این میراث نگهداری می‌کنیم. اما می‌شود بدون این تقویم هم زندگی کرد. البته خیلی از علما و بزرگان تقویم روحی و معنویات‌شان را قمری تنظیم می‌کنند. این نه به این خاطر است که از تقویم خورشیدی اطلاعی ندارند بلکه به این خاطر است که در تقویم قمری رازی نهفته است. البته من منظور خاصی درباره‌ی تقویم شمسی ندارم. بحث کلی دارم. می‌شود به همه چیز دوباره و اساسی فکر کرد.

پاسخ:
سلام.
من هم از همان راز حرف می‌زنم! یک لحظه فکر کن تو توی چهار فصل سال، آپ‌شنال، محرّم را داری...
سلام
دومن درست صحبت کن!!کتابت نمی فروشد ها!!
چهارمن به نظر من به آن چیزی که در پست قبلی گفتم معتاد شدی!!!!!!
چهلمن...یه دقیقه وایسا:
"من هم از همان راز حرف می‌زنم! یک لحظه فکر کن تو توی چهار فصل سال، آپ‌شنال، محرّم را داری"
خب این اتفاقا بخاطر خود تقویم قمریه دیگه...چه ربطی به تقویم شمسی داره؟
خب یعنی اگه ما تقویم شمسی نداشتیم محرم نمیرفت تو تابستونو زمستون؟!! یه جا وامیستاد تا تقویم شمسی اختراع بشه؟ والا....!!

پاسخ:
سلام.
من مانده‌ام تو چه جوری فکر می‌کنی! هنوز نفهمیده‌ام.
راستی!
وقتی هیچ حرفی نداری راجع به نظری که به پستت دادن بزنی بیخودی جواب نده "بله همین طورست"، "دقیقا...شما درست میفرمایید" و...
مثلا میخای بگی من پیگیرم؟
پاسخ:
بالاخره طرف باید بداند که نظرش را خوانده‌ام. حالا من کلا سه بار هم نگفته‌ام دقیقا همین طور است کلّا. اگر هم بگویم، تعارف نکرده‌ام. با من هم‌سفره بوده باشی، می‌دانی که تعارف نمی‌کنم.
۰۲ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۲۱ علی اسفندیاری
همسفر(ه) بودم...چه سفری و چه سفره ای ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی !!!
با طعم فلافل دونونه که همراه می شود با دواستکان "چای نوشابه پهلو"...با حسرتی در دل برای خوردن یک پورس ماکارونی پلاسیده!
پاسخ:
نه! من گفتم خوارک مرغ بخوریم. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">