تی‌لِم

روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری
  • تی‌لِم

    روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری

مشخصات بلاگ
تی‌لِم
بایگانی
يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۱ ب.ظ

افق؛ اوجِ سکولاریسم

پیش‌نوشت

چند روزی این نوشته تأخیر شد که من را خواهید بخشید. فکر کنم اوّلین باری‌ست که دارم بد قولی می‌کنم و این بدقولی توجیه‌بردار نیست با همه‌ی گرفتاری‌های که دارم. آن کسی را که نظر نمی‌گذارد و نمی‌شناسمش و نوشته‌هام را می‌خواند عشق است. ازش معذرت می‌خواهم. 

این نوشته ربطی به من ندارد، یک نوشته‌ی اجتماعی‌ست که هر کسی با هر منطقی به آن می‌رسد. به شرطی که باور کنیم این‌هایی که شبکه‌ی افق را راه انداخته‌اند، به حرف‌‎شان باور داشته باشند و راست بگویند. 


بدن‌نوشت

دیده‌اید شبکه‌ی افق را این روزها. شبکه‌ی نمی‌دانم 22 یا 23 سیما. اوّلین شبکه‌ای که به وجود آمدنش کمی بیرون از دایره‌های صداوسیماست. باشد. این که خیلی خوب است. همین را عشق است اصلا. آن کسی را که بهش می‌گویند فتنه‌گر، دنبال قوی‌شده‌ی همین ماجرا بود. یعنی تله‌ی خصوصی. حالا این خصوصیِ خصوصی هم نیست، ولی تقریبا سازوکارهای برنامه‌سازی‌اش خارج از قصّه‌ی صدا و سیماست. باشد. من به این هم کاری ندارم. لابه‌شرطم نسبت بهش. این که کسی بیاید تله‌ی خصوصی یا نیمه خصوصی راه بیاندازد. (خصوصی در برابر دولتی نه؛ خصوصی در برابر صدا و سیما منظورم هست.) خوب. باشد. به بهشت یا به جهنّم. به من چه؟

آنی که مسأله‌ی من شده این است که «افق» و «افقیان» مدّعی آنند که برنامه‌های‌شان رنگ و بوی انقلاب اسلامی دارد. 

این‌جا باید ایستاد و ایستاند. 

یک لحظه وایست. چی شد؟ نه! تو را خدا چی شد؟ بعدِ سی و پنج سال شبکه زدیم در صدا و سیمایی که تا به حال صفر تا صدش دست خودمان بود، بود، گفتیم: «می‌خواهیم انقلاب اسلامی محورمان باشد»؟ چرا؟ 

پس تا به حال چه غلطی می‌کردیم؟ پس این برنامه‌های صدا و سیما با چه محوریتی پخش شده بود تا به حال؟ چی بود محورش؟ محورش سکس بود؟ محورش پورن بود؟ محور برنامه‌های شادِ صدا و سیما چه بود؟ استریپ تیز بود؟ چی بود؟ اسلام آمریکایی؟

روایت فتحِ آوینی از کجا داشت پخش می‌شد؟ از افق؟ رازِ این بابا طالب‌زاده از کجا داشت پخش می‌شد؟ بی‌بی‌سی فارسی؟ سخنرانی‌های آقا را کدام شبکه داشت پخش می‌کرد؟ راشا تودی؟ اخبار این خراب شده را کی داشت می‌نوشت؟ صادق صبا؟ بابا همه‌اش که خودتان بودید، چرا دارید ارتکازا می‌گویید محور برنامه‌ی صدا و سیما انقلاب اسلامی نبود؟

مردِ حسابی شما همه چیز دست خودتان بود؟ عجب آدم‌های هنرمندی هستید شما! گرامی‌ترین آدم‌های روزگارید شما. انصافا شما دیگر که هستید، دست شیطان را بستید.

ببینید مردم، ما چنین آدم‌هایی هستیم: ما انقلاب می‌کنیم. سی و پنج سال هم مخ ملّت را می‌خوریم، بعدش می‌آییم می‌گوییم می‌خواهیم یک تله هوا کنیم با محوریت انقلاب اسلامی! پس این برنامه‌ها چه بود تا به حال؟ با چه محوریّتی بود؟ مگر قرار نبود که محور همه‌چی‌مان انقلاب اسلامی باشد؟ مگر قرار نبود انقلاب در همه‌ی شئون پی‌گیری شود؟ مگر قرارمان نبود به جایی برسیم که عادل در برنامه‌ی 2014 یادمان بیاندازد که اسرائیل در غزّه نسل‌کشی راه انداخته؟ مگر قرار نبود انقلاب اسلامی را رنگِ  برنامه‌های شهیدی‌فر بدانیم؟ مگر قرار نبود برنامه‌ی هفت ما با سینماگرانِ بحث منطقی کند پس کو عدالت؟ پس کو آرمان‌های امام؟ قرار بود وسط میدان، در تعامل با مردم حرف‌مان را بزنیم. چی شد کشیدیم کنار؟

چی شد؟ چرا زِه زدید؟ چرا انقلاب اسلامی شد یک شبکه جداگانه مثل بازار و ورزش و قرآن و پویا؟! شبکه‌ی کارتون‌پخش‌کن لازم است، ولی آیا انقلاب اسلامی را هم باید مثل انیمیشن از باقی شئون جدا کرد؟ قرار ما این بود؟ 

قرار ما این بود که زِه بزنیم و بزنیم زیر میز جشنواره‌ی فجر و بگوییم ما جشنواره عمّار می‌خواهیم؟ قرار ما این بود که زیر قرارتان با امام بزایید و بروید و یک گوشه‌ای برای خودتان بسازید و ما را هم خفه کنید؟ قرار ما این بود که ما را خفه کنید؟ هر وقت خواستیم توی خانه حرف بزنیم و اعتراض کنیم، اعضای خانواده به ما بگویند اگر ناراحتی بزن شبکه‌ی افق! قرار ما این بود رفقا؟ قرار ما این بود که اگر من به جشنواره‌ی فیلم فجر اعتراض کنم، دوستم به من بگویید اگر ناراحتی برو جشنواره‌ی عمّار؟ قرار ما این بود؟

قرار ما این بود که بیاییم توی جلسه‌ی شعر و بگوییم امام و انقلاب و آقا و به قول خودتان «امام خامنه‌ای» هیچ جایی در صداوسیما ندارند؟ قرار مار این بود که شما بیاید بگویید تله‌ویزیون هیچ وقعی به شعر انقلاب نمی‌نهد؟ و وقتی گفتیم راه حلّش چیست؟ گفتید بیاید شبکه‌ی افق بزنیم. قرار ما این بود؟ 

آرمان‌ها «تغییر ناپذیر» 57ی ما این بود که انقلاب را سکولار کنیم و با این حرکت دهان امّت انقلابی را ببندیم؟ قرار ما این بود که کلِّ شبکه‌ها دیسکو شد شد، ولی شبکه‌ی ما پابرجا باشد؟ 

سهم شما آقایان از انقلاب یک شبکه‌‎ی تله‌ویزیونی‌ست؟ این را بگیرید، بس‌تان است؟ دست از سر کچل ملّت برمی‌دارید؟ 

برادرتان نشست توی جلسه و گفت تأسیس شبکه‌ی قرآن اقدامی‌ست در جهت سکولا کردن صدا و سیما. چرا؟ چون اگر از این به بعد حزب اللهی‌ها حرف بزنند، به‌شان می‌گویند بروید شبکه‌ی قرآن‌تان را ببینید، با باقی شبکه‌ها چه کار دارید. 

این استدلال یامین‌پور است. در این‌جا استدلال ایشان را ببینید. 

حالا من می‌پرسم، اگر شبکه‌ی قرآن اقدامی در جهت سکولاریسم است -که نیست و هیچ ربطی به سکولاریسم ندارد- با همین استدلال، شبکه‌ی افق که اقدامی در جهتِ اولترا سکولاریسم است؛ اوجِ سکولاریسم است. که در این «اوج» معانی نهفته است. 

پس‌نوشت

لطیفه: وقتی آقا به ضرغامی گفت یک سال وقت داری، حالی به صدا و سیما بدهی، این آقایان افقی توی بوق و کرنا کردند که آقای ضرغامی می مواظب باش که آقا قبولت ندارد. الان 4 سال از آن یک سال گذشته و روسیاهی‌اش به آقایانی مانده که در برابر تمدید ضرغامی سکوت کردند.

انتهای هفته را خواهم آمد. (هنرخانه و کتاب‌خانه هم به‌روز نشده است.)


نظرات  (۱۴)

۲۳ تیر ۹۳ ، ۰۱:۰۲ سجاد نوروزی
سلام
1. چرا میگی شبکه قرآن سکولاریسم نیست؟
2. ظاهرا وحید جلیلی دست اندر کار افق نیست. به نقل از خودش میگم.
پاسخ:
سلام
1. چون شبکه‌ی قرآن، باعث تعطیلی هیچ برنامه‌ی دینی و انقلابی دیگری در سیما نمی‌شود. ولی بحث قرائت، حفظ، و تا حدّی تفسیر قرآن در این شبکه پیگیری می‌شود. بودن یا نبودن شبکه‌ی قرآن، هیچ‌کدامش دلیل بر توفّق سکولاریسم نیست. ممکن است بودِ این شبکه در یک پروژه‌ی سکولار کردن رخ دهد، من این را رد نمی‌کنم، ولی شبکه‌ی قرآن در سیمای مملکت ما پروژه‌ای در جهت جزیره‌ای یا واتیکانیزه کردن دین نیست. 
2. من هم نگفتم ایشان از دست اندرکاران افق هست، ولی می‌دانم که از دست‌اندرکاران عمّار هستند. ضمن این که هم‌سویی نظری و عملی افقیان و وحید جلیلیان کتمان‌ناپذیر است. 
۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۵:۴۱ حیدر نظری
سلام
میثم تو اصلا می فهمی سکولاریزم یعنی چی؟
بچه مذهبی های این مملکت یه عده مفت خور بیشتر نیستند.
این که چنین شبکه هایی تاسیس میشود یا جشنواره ی عمار تاسیس می شود بازخورد بی لیاقتی بچه های انقلابی است.
انقلاب اسلامی یه انقلاب نرم بود امام درون آدما رو تکون داد و 
انقلاب امام زمان(عج) هم همین طور است ولی بچه مذهبی ها حتی توان این رو ندارن که یه کرسی دانشگاه رو از روی لیاقت
بگیرن چه برسد به این که بخواهند به طور نرم اهداف انقلاب رو در ارکان کشور پیاده کنند.وقتی این جوریه حضرت آقا هم مجبور میشه بگه که بسیجی باید (به ظور سخت افزاری)وسط میدان باشد تا انقلاب آسیب نبیند.داستان این کشور اونقدر واضحه که از بیانش حوصله آدم سر میره.

پاسخ:
سلام. 
سکولاریسم در این نوشته به معنای جدایی انقلاب اسلامی از هر چیز دیگری است. تیغه‌ای که دوستان به دست گرفته‌اند و کشیده‌اند میان انقلاب و هر چیزی که به نظر آن‌ها انقلاب نیست. 

سلام.
فکر می‌کنم نباید صفر و صدی با قضیه برخورد کرد.
مطلق جشنواره فجر و صدا و سیما نه ضدانقلاب است، نه در خدمت انقلاب اسلامی. حالا یک تلاشی در کنار اینها صورت می‌گیرد تا بیشتر در خدمت انقلاب اسلامی باشد. این به معنای نفی مطلق آن دو نیست. به قول جلیلی که می‌گوید مردم تشکیکی است. جشنواره عمار به نسبت فجر بیشتر مردمی است. همین. نکته دیگر اینکه جشنواره عمار و شبکه افق می‌توانند نقش محوریت و الگودهی را داشته باشند. یعنی به قول سجاد راز نادر طالب‌زاده نباید از شبکه فرهیختگان اسباب‌کشی کند به افق، بلکه باید جریان‌سازی کند. این می‌تواند در شبکه افق مححق شود، برای اینکه زمینه‌اش بیشتر فراهم است. قبول؟
پاسخ:
سلام. 
نه قبول نیست. شما صد تا شبکه و جشنواره بزن. ولی این برخورد صفر یا صدی آقایان اعصاب آدم را خورد می‌کند. شما همین کلیپ یامین‌پور را ببین. یا حرف‌های وحید جلیلی در هفت. این‌ها برخوردشان صفر  یا صدی‌ست. با همین سبک برخورد هم پی ایجاد انحصار هستند. این به شدّت مطلوب کسانی‌ست که نمی‌خواهند انقلاب اسلامی سکّه‌ی رایج باشند. نگرانی سینمای انقلاب داری، برو عمّار، دلشوره‌ی تلویزیون انقلاب داری، برو افق، جدّی‌تر از کامنت شماست. این مطلوبِ آن‌هایی‌ست که می‌خواهند انقلاب اسلامی همه جا حضور نداشته باشد. انقلاب اسلامی شرّش را کم می‌کند و می‌رود در همان عمّار. تازه ته‌اش هم عمّار بهترین جایزه‌هاش را به تفاله‌های جشنواره‌ی فجر می‌دهد. مثل آن فیلمی که آن آقایان بهش جایزه داده‌اند. فیلمی که درباره‌ی افغانستان بود. 
این عین وضعیّت پیش از انقلاب است. پیش از انقلاب هم چون نیروهای دینی و مذهبی نمی‌توانستند در عرصه‌ی جامعه حضور داشته باشند، می‌رفتند در عرصه‌های محدودتر و حلقه‌های بسته‌تری کار می‌کردند. به قول رحیم‌پور ازغدی ما قبل از انقلاب بچّه‌های‌مان را می‌فرستادیم مدرسه‌های مذهبیِ خصوصی، بعد از انقلاب هم داریم همین کار را می‌کنیم. در حالی که قرار ما این بود که این کار را نکنیم!

سلام.
همین که می‌گویی «بهترین جایزه‌هاش را به تفاله‌های جشنواره‌ی فجر می‌دهد» یعنی دیوار نکشیده‌اند، یا لااقل این‌قدر مطلق و محکم که تو می‌گویی نکشیده‌اند، یا لااقل‌تر اینکه الان نکشیده‌اند و شاید ده سال دیگر که خودشان کیفیت فیلم‌هاشان بالا رفت، بکشند!
پاسخ:
سلام.
دیوار کشیده‌اند دیگر. وقتی وحید جلیلی می‌نشیند به 90 درصد تولیدات جشنواره‌ی فجر فحش می‌دهد یعنی دارد دیوار می‌کشد. بعد چرا فکر می‌کنی انقلاب اسلامی یعنی فحش دادن به برنده‌های جشنواره فجر؟ انقلاب اسلامیِ آقای جلیلی دیواری‌ست که در آن تنها خلّصین راه پیدا می‌کنند و تقریبا غالب سینماگران از آن بیرون هستند. غالب که می‌گویم یعنی همه منهای چند نفر. انقلاب اسلامی یعنی فحش دادن به اصغر فرهادی. 
من اطّلاع دارم که اگر شما متنی بنویسی و در آن به مخالفان فحش ندهی، جلیلی می‌زند توی سرت و می‌گوید برو متنت را اصلاح کن. نمونه‌اش کاری بود که خودم کردم و جلیلی چه کرد در برابرش. و من فهمیدم منظور این‌ها از انقلاب اسلامی چیست. 
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=9226
میثم، وحید جلیلی حق دارد از جریان حاکم بر سینمای جمهوری اسلامی درباره پرداختن به مسائل اولویت‌دار انقلاب اسلامی سوال کند. حق دارد از آنها بپرسد که چرا بعد از سی سال یک فیلم جدی درباره شهدای ترور نساخته‌اند. درباره امام نساخته‌اند و ... . اگر منظورت این است که نباید حرفی بزند که به کسی برنخورد تا دیواری بوجود نیاید که من هم چنین عقیده‌ای ندارم. خودت هم چنین عقیده‌ای را نداری البته.
این جمله را از متنی که امروز صبح در آرشیو بلاگت خواندم، نقل می‌کنم: «من از این موضع داشتن خوشم آمد. در نظر حقیر بهترین صحنه‌های مستندِ خوبِ میراثِ آلبرتا، یکی نماز خواندن راوی‌ست و دیگری پاسخی‌ست که او به یک موافقِ مهاجرتِ نخبگان می‌دهد.»
وحید جلیلی حق دارد، موضعش را بگوید. خوب این البته باعث ناراحتی عده‌ای هم می‌شود که اجتناب‌ناپذیر است. اگر توقع داری که بگوید 90درصد جشنواره فجر در خدمت اولویت‌های انقلابی است، که من هم این را قبول دارم. خودت داری؟
پاسخ:
من 90 درصد را قبول ندارم. به نظرم قصّه هنوز به نفع ما مغلوبه است. افخمی و حاتمی‌کیا و درویش امسال بیش‌ترین جایزه‌ها را گرفتند. این‌ها کدام طرفند؟ میرکریمی کدام طرف است؟ مجیدی چطور؟
این‌ها دارند با راه انداختن جشنواره‌ی عمّار می‌گویند، انقلاب هیچ کاری در این سی و پنج سال در عرصه‌ی سینما نکرده!
دو این که اگر هم وضع خراب است، باید چه کار کرد؟ باید رفت گوشه و راه را جدا کرد و فحش داد؟ راهش این است؟ قرار امام با مردم این بود؟ قرار امام با ما این بود؟ هر جا کم آوردیم، بکشیم کنار؟ پس این کارهایی که در این سی و پنج سال شده چی؟ این‌ها را هم باید بریزیم دور؟ کی گفته هر کی بیش‌تر فحش بده امام را بیش‌تر فهمیده؟ کی گفته انقلاب اسلامی یعنی این که به فیلم‌های فرهادی جایزه ندهیم؟
جلیلی اعتراض کند، ولی توی لابی برج میلاد به این کار اعتراض کند. یامین‌پور اعتراض کند، ولی توی برنامه‌ی شبکه‌ی سه به این کار اعتراض کند. اعتراض، کفِ خیابان باید باشد. این‌هایی که حرف‌های اوج‌پسند می‌زنند باید حواس‌شان باشد که انقلاب اسلامی هر چه تندروتر، انقلابی‌تر نیست. انقلاب اسلامی، اگر به این معناست که ما دوباره‌ بچّه‌های‌مان را بفرستیم مدارس غیر انتفاعی مذهبی، من معتقدم این انقلاب اسلامی به سمت شکست در عرصه‌ی تربیتی حرکت می‌کند. شبیه این حرکت در سینما و رسانه انجام شود، یعنی داریم این‌جا هم اعتراف به شکست می‌کنیم. حواس‌مان باشد، انقلاب در دهه‌ی فجر به پیروزی رسید، نه در دی‌ماه، نه در اسفندماه. شاید منتقدترین آدم به جشنواره‌ی فجر آوینی بود، ولی همین آدم در سال آخر عمرش داور جشنواره شده بود. من دوست دارم وحید جلیلی داور جشنواره باشد. تمِ اپوزیسیونی جلیلی و هر کس دیگری که تعلّق به امام دارد راه‌حل نیست. من همین روزها همین گیر و گرفت را با داوری اردکانی دارم. راه این نیست که ژستِ مخالفت با جمهوری اسلامی یا مظاهرش بگیری و کلّا زیر میز بزنی و بگویی من کلّا بازی را قبول ندارم. جلیلی با عمّارش دارد می‌گوید من کلّا بازی را قبول ندارم، کاری که آقایانِ اوجی دارند با شبکه تأسیس کردن‌شان می‌گویند.
ما به عادل اعتراض می‌کنیم، عادل این کلیپ زیبا را پخش می‌کند.
http://www.jahannews.com/vdcaowney49n0w1.k5k4.html
می‌ترسم با آمدنِ افق دیدنِ این جور کلیپ‌ها آرزو  شود. می‌ترسم.

۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۲:۰۹ سجاد نوروزی
سلام
آن شب که همراه شما پرسش‌مندِ وحید جلیلی در فلسطین شدم، دغدغه‌ام همین تمی بود که میثم می‌گوید. دغدغه‌ام این بود که بچه‌ها دارند با جان و دل و خون دل فجر را تسخیر می‌کنند. حزب‌اللهی‌های علاقه‌‌مند به فیلم دارند صف جشنواره فجر را فتح می‌کنند. رویش‌های سینمایی دینی-انقلابی دارند خود جشنواره فجر را فتح می‌کنند. این مسئله اذیتم کرد که از جلیلی سوال کردم که چرا جبهه را عوض می‌کنید؟ به قول خودتان( که خودمانیم ) یک ضربت شمشیر تا خیمه‌ی شامیان صفین مانده است. جبهه را اگر جدا کنید پشت بچه‌های فجری خالی می‌شود. حس می‌کنند که اگر می‌خواهند انقلابی باشند یا باید فجری باشند یا عماری. مثل دایی‌یی که از بچه می‌پرسد بابات را بیشتر دوست داری یا مامانت را. بچه می‌ماند که چه بگوید. من به جلیلی خواستم بگویم که بیایید و نیروهایتان را خردخرد هل دهید به سمت فجر و جبهه‌ی بزرگ سینمای بدنه را تغذیه‌ی سالم کنید. هر چند جلیلی استوار بود بر حرف خودش.
و اما بعد... . میراث آلبرتا در مقام جدل، عماری محسوب می‌شود تا فجری و سینمای بدنه‌یی. میراث آلبرتا تفاله‌ی فجر نیست. اما شاید سازندگانش بعدها بیشتر به فجرش بنازند تا عمارش. باز هم در مقام جدل می‌گویم که آلبرتا بیشتر عماری است تا فجری. البته در مقام بحث عادی و غیرجدلی باید گفت که مهم ساخت اثر است. محل ارایه‌اش زیاد مهم نیست. مهم این است که سازنده بی‌مهابا و بی‌خودسانسوری بسازد. دولتش و شبکه‌اش مهم نیست. من افق را می‌توانم دوست داشته باشم به شرطی که قبلا یاد کردم. سی‌وپنج سال نشستیم. حالا حرکتی انجام شده. من ناامیدشان نمی‌کنم. گوی و میدان برای اوجی‌ها و غیراوجی‌ها.

پاسخ:
سلام.
شما همین کلیپ عادل را ببین. این نتیجه‌ی مطالبه‌ی ماست، ولی وقتی افق می‌آید چه کار می‌خواهد کند؟ حتما می‌خواهد بخش ورزش هم تأسیس کند!
این غیر از این است که حالا ما باید یک انرژی مضاعفی بگذاریم از افق هم مطالبه کنیم. مطالبه‌ای که شبیه تفِ سربالاست. انشقاق در انشقاق نتیجه‌ی سیاست‌های غلط اندر غلط آقایان است متأسّفانه.
۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۳:۳۷ سجاد نوروزی
ره صدساله را یا باید صدساله رفت یا باید بیشتر تلاش کرد که پنجاه ساله یا ده ساله رفت. به قول شمالی‌ها صدساله، نه، پنجاه‌ساله، نه، یک ساله. اما راه اصلی را نمی‌شود دور زد. انقلابی کردن عادل و مزدک خیلی سخت است. عادل آدمی است که احتمالا با پوزیتویسم و آموزه‌های غربی بزرگ شده. باید عادل را با تجمیع نیروهای انقلابی فتح کرد. باید شخص عادل را فتح کرد. باید با تکثیر تفکر منطقی انقلابی کاری کرد که عادل خواه ناخواه مجبور شود که وسط جام از غزه بگوید. نه بخشنامه‌یی و ظاهرسازانه. باید برنامه‌های دیگر را فتح کرد. این کار سخت است. کار آسان‌تر این است که عادل و نود و ماه عسل و سریال طنز و ... را رها کنی و گعده‌نشینی رسانه‌یی راه بیندازی. این گعده نشینی افق را می‌پذیرم اگر حضور انقلابی‌ها را در رسانه‌های mainsterream صدا و سیما قوی‌تر کند. 
در کل این قدرها هم به افق بدبین نیستم. فقط اصل دغدغه‌ات را قبول دارم.
پاسخ:
دقیقا، حرفِ من هم همین است.

ولی من بدبین هستم. به این که حرفِ علی مطهّری را که تفکّر افراط چهار میلیون بیش‌تر رأی ندارد با دستِ خودمان تئوریزه کنیم. اگر بچّه‌ حزب‌اللهی‌ها شبکه‌ی پورنِ اسلامی تأسیس می‌کردند من نگران نمی‌شدم، این قدر که از تأسیس این شبکه نگرانم. اگر پیش از این امیدِ این را داشتی که اخبار مزخرف انگلیسی شبکه 4 برنامه‌ی ققنوس را قطع نکند، با تأسیس شبکه‌ی افق چقدر به این امیدت افزوده شد؟

۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۳:۳۹ سجاد نوروزی
mainstream صحیح است. یعنی رسانه‌ی جریان اصلی.
پاسخ:
ممنون.

سلام

قبول دارید که رسانه اصولا باید فراگیر باشد؟ من که فکر می کنم شبکه ی نسیم بهتر از افق می تواند عمل کند چون فراگیرتر است. هرچند وجود شبکه ی تخصصی مثل افق هم بتواند آرشیو قابل مطالعه و ملاحظه ای تهیه کند و آن را با شبکه های دیگر به اشتراک بگذارد.

قبول دارید؟

پاسخ:
مجتبی جان من و سجّاد یک آرشیو خوب برایت فراهم می‌کنیم، بی‌خیال شبکه زدن شو. ولی انقلاب اسلامی موضوع تخصص نیست. همان طور که دین موضوع تخصص نیست.
یادم می‌آید رحیم‌پور یک بار گیر داده بود یعنی چه یک عدّه می‌گویند ما باید در دانشگاه تشکّل ادبی داشته باشیم، تشکّل کوه‌نوردی داشته باشیم، تشکلِ مذهبی و انقلابی هم داشته باشیم. رحیم‌پور می‌گفت این حرف یعنی چه؟ مگر قرار است کوه‌نوردی ما انقلابی و مذهبی نباشد که داریم جدایش می‌کنیم. او می‌گفت من با این جداسازی مخالفم.
ترجیح می‌دهم فعلا وارد بحث شبکه‌ی مزخرف نسیم نشوم. این دیگر خود داغی دگر است. فعلا آقایان دارند شبکه‌هایی می‌زنند در صدا و سیما که آدم دوست دارد تله‌ویزیون سکس تلفنی تبلیغ کند، ولی این شبکه‌ها را تأسیس نکند.
سلام
میثم heidar nazari رو تو oovoo پیدا کن تا با هم حرف بزنیم.
حوصله ی تایپ کردن ندارم.
پاسخ:
بابا OovoO!
۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۴:۵۸ محمد امیری
سلام  قهرمانی آلمان را به شما که طرفدار آن هستید تبریک میگویم                                                                                                  از این به بعد شمارش معکوس اینگونه است :ده نه هشت  برزیل استقلال پنج چهار سه دو یک برزیل شد هفت استقلال شد شش  
پاسخ:
آلمان و پرسپولیس دوست‌داشتنی‌های بامزه‌ای در کنار هم هستند.
۲۵ تیر ۹۳ ، ۲۳:۱۳ محمد امیری
البته عدد هشت میشود عربستان (٢٠٠٢)     جدا از این چیز ها آلمان خیلی خوب قهرمان شد (هنوز هم از آلمان خوشم نمیاد و هنوزهم طرفدار برزیل هستم امسال جام جهانی پرگلی بود وخیلی خوب بود با اینکه تیم های مورد علاقه ام یعنی برزیل هلند اسپانیا اروگوئه فرانسه و انگلیس حذف شدند اما در کل جام جهانی خوبی بود که یکی از دلیل خوب بودنش ضایع شدن ایتالیا آرژانتین پرتغال و الجزایر و مکزیک بود اما بد بودن این جام این بودکه به قول پیمان یوسفی آلمان به لطئایف الهیل قهرمان شد و آرژانتین مثل استقلال با خوش شانسی بالا رفت و خوش بختانه نایب قهرمان شد ) راستی یه سوال جام جهانی ٢٠٢٦ در کدام کشور است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!؟؟بعدی که در روسیه است و بعدش در قطر 
پاسخ:
تعیین نشده هنوز؛ مثل جام جهانی 2030.

برای ٢٠٣٠ ایالات متحده آمریکا است (هنوز معلوم نیست اما احتمالش زیاد است) اما ٢٠٢٦را نمیدانم 
پاسخ:
اوکی. آن هم پیدا می‌شود.
۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۱ محمد امیری
اسممو تو پیام اشتباه نوشتم   

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">