صد کتاب سدهٔ چهارده (گزارشی از برنامهٔ شخصی صد سال صد کتاب)
در پایین صد کتاب سدهٔ اخیر (۱۳۰۱-۱۴۰۰) را معرفی میکنم. این کتابها در یک بازه ۱۴ ماهه در اینستاگرام من معرفی شدهاند. (بهعلاوه مخاطبانم در صفحه اینستاگرام کتاب منتخب قرن را در ادامه با رأیگیری جزیی و چند مرحلهای انتخاب خواهند کرد.) متن زیر را در اینستاگرام در معرفی این برنامهٔ شخصی نوشتهام. این متنِ کوتاه ستون فقرات انتخابم را نشان میدهد:
نه ریویو مینویسم، نه متن حلاجیشده و تحلیلی. به قول نظامیها فعلا دنبال عملیات نیستم، بیشتر دارم شناسایی میکنم. انتخابهایم یقینی است؟ نمیدانم؛ ولی باورپذیر است. معیار انتخابم مهم بودن اثر در امروز مملکت است و پیوند محکم آن با هویت امروز ایرانیها و اگر اینها صادق نباشد فرم اثر هم ناقص میماند. کتابهای تخصصی از دایره این انتخاب بیرون هستند، کتابهای ابتر و در زمان مانده هم همین طور. غالب کتابهای انتخابی خوبند، ولی گاهی چیزهایی مثل غربزدگی آلاحمد خیلی مهم و هنوز مسئله هستند اگرچه بد باشند.
در پایان این سیاهه چند نکتهای را اضافهتر عرض میکنم.
۱۳۰۱: افسانه، نیما یوشیج (آغازگر یک راه مهم در مهمترین حیطهٔ هویت ایرانی)
۱۳۰۲: باغ بهشت، نسیم شمال (یک شعرـگزارش بدور از تکلف و مبتلا به درد مردم)
۱۳۰۳: دیوان عارف، عارف قزوینی (یک خودزندگینامهٔ بیمحابا)
۱۳۰۴: کلید استقلال اقتصادی ایران، احمد متین دفتری (مشکل مملکت همان است و هنوز پابرجا)
۱۳۰۵: ایرانشاه، ابراهیم پورداود (تکنگاری از ماجرای یک شاخه از قوم کهن ایرانی)
۱۳۰۶: ایران باستانی، حسن پیرنیا (شرحی هنوز خواندنی از تاریخ ایرانی)
۱۳۰۷: حافظ تشریح، عبدالحسین هژیر (جستار و دریافتی تازه از حافظ)
۱۳۰۸: تاریخ ادبیات ایران، جلالالدین همایی (تاریخ اجتماعیسیاسی ادبیات، تاریخ ادبیات است)
۱۳۰۹: از پرویز تا چنگیز، حسن تقیزاده (تاریخ نواندیش یعنی فهم تزاحم نیروها در دربار)
۱۳۱۰: سیر حکمت در اروپا، محمدعلی فروغی (اولین بررسی جدّیِ ما در مطالعه فلسفهٔ غرب)
۱۳۱۱: یک سال در آمریکا، عیسی صدیق (آمریکا از دید یک آدم حسابی)
۱۳۱۲: تاریخ ایران، عباس اقبال آشتیانی (تاریخنویسی با بنیهٔ اعتقاد به هویت ملی)
۱۳۱۳: بیست مقاله، محمد قزوینی (زندهباد نقد)
۱۳۱۴: جنگ ده سالهٔ ایران و روس، جمیل قوزانلو (جنگنویسی دردمندانه)
۱۳۱۵: پیام من به فرهنگستان، محمدعلی فروغی (و همچنان پیامی به فرهنگستان امروز)
۱۳۱۶: پیامبر، زینالعابدین رهنما (ملاقات پا بر زمین با رسولالله)
۱۳۱۷: تاریخ یزد، عبدالحسین آیتی (تاریخنویسی زنده و امروزی)
۱۳۱۸: غزالینامه، جلالالدین همایی (پرترهنویسی خواندنی)
۱۳۱۹: تاریخ مشروطهٔ ایران، احمد کسروی (نثر پاکیزه، روایت صریح و به دور از حبوبغض)
۱۳۲۰: دیوان اشعار، پروین اعتصامی (تعلیمی اما باهوش و روبهجلو)
۱۳۲۱: کلید فهم قرآن، شریعت سنگلجی (جدال برای فهم قرآن؛ کاری تازه در بین علمای شیعه)
۱۳۲۲: بازیگران عصر طلایی، ابراهیم خواجهنوری (روزنامهنگاری عمیق و هوشیار)
۱۳۲۳: امیرکبیر و ایران، فریدون آدمیت (پرترهنویسی در دل اجتماع، ترسیم فردیت در اجتماع)
۱۳۲۴: التفاصیل، فریدون توللی (طنز با چاشنی نقد)
۱۳۲۵: لغتنامه، علیاکبر دهخدا (بنایی قدیمی که باید نوسازی شود؛ هنوز محکم و احتمالا مهمترین کتاب قرن)
۱۳۲۶: سبکشناسی، محمدتقی بهار (یک کار مهیّج در بررسی فرمی زبان فارسی)
۱۳۲۷: سه تار، جلال آلاحمد (داستان کوتاه مدرن ضربهدار؛ انگار نه انگار که ۷۴ سال پیش نوشته شدهاست)
۱۳۲۸: تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی، محمود محمود (یک مجموعهٔ هشت جلدی تا به حالی کند بدون دقت در جزییات، کلیّات ساخته نمیشود)
۱۳۲۹: خاطرات و خطرات، مهدیقلی هدایت (چکیده زندگی با دو سلسله و شش شاه و دهها سال بر صدر بودن)
۱۳۳۰: تاریخ اجتماعی ایران، مرتضی راوندی (ده جلد ایرانشناسی اجتماعی و دغدغهمند)
۱۳۳۱: هرمزدنامه، ابراهیم پورداود (ما به چه زبانی سخن میگوییم و کجا ایستادهایم)
۱۳۳۲: سفری به مسکو، محمود تفضلی (سالهای آخر مسکوی استالین)
۱۳۳۳: امثال قرآن، علیاصغر حکمت (توضیح فرم قرآن با ادبیات)
۱۳۳۴: مکتبهای ادبی، رضا سیدحسینی (خوشدست فهیم دربارهٔ نظریههای ادبی)
۱۳۳۵: زمستان، مهدی اخوانثالث (انجماد جامعهای که غمآلوده شد)
۱۳۳۶: تاریخ فرهنگ ایران، عیسی صدیق (شناخت فرهنگ از دل آمدوشد سلسلهها)
۱۳۳۷: برگزیده داستانهای شاهنامه، احسان یارشاطر (سنت تازه شده به همراه ردّی از روش درست و ایرانی)
۱۳۳۸: معصوم پنجم، جواد فاضل (نثری پیراسته و نگاهی به دور از غلو؛ امامنویسی درست)
۱۳۳۹: قلمرو سعدی، علی دشتی (روش درست برخورد با شاعران تراز؛ بیان تجربه فردی (نه صرفا سلیقهٔ شخصی))
۱۳۴۰: نبردهای محمد، نصرتالله بختورتاش (روایت نظامی یک نظامی از نبردهای مردی که میستایدش و نمونه ندارد)
۱۳۴۱: غربزدگی، جلال آلاحمد (ضروریترین مضّری که باید بخوانیم)
۱۳۴۲: ایلخچی، غلامحسین ساعدی (درست میدید و مستند میکرد و بعد داستانش هم از راه میرسید)
۱۳۴۳: خسی در میقات، جلال آلاحمد (آدمترین جلال، بهترین نثرونگاه در بین کتابهایش)
۱۳۴۴: سواد و بیاض، ایرج افشار (طنز خفتهٔ چموش ظاهرا آرام)
۱۳۴۵: اهل هوا، غلامحسین ساعدی (مردمنویسی تراز)
۱۳۴۶: دیوان اشعار، شهریار (شعر و حال خوب کم نیست در این اثر)
۱۳۴۷: توپ، غلامحسین ساعدی (مشروطهخواهی همراه با شناخت تزاحم قدرتها و رمان سیاسی تیزبین و سوء)
۱۳۴۸ سووشون، سیمین دانشور (رمان فارسی ولی سنتی و هنوز در بند مانده)
۱۳۴۹: در عین حال، نجف دریابندری (نگاه انتقادی دریابندری شباهتی به ظاهر آرامش ندارد؛ خواندنی)
۱۳۵۰: سوگ سیاوش، شاهرخ مسکوب (شاهنامهخوانی امروزی همراه با چاشنی زرتشتیبازی دیروزی)
۱۳۵۱: رستم و اسفندیار در شاهنامه، محمدعلی اسلامی ندوشن (دقیق در اوضاع زمانه و توانمند در یافتن نبض فرم فردوسی)
۱۳۵۲: ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، فروغ فرخزاد (حامل یک تضاد واقعی: ساده در بیان، پیچیده و دیریاب و شگفتانگیز در بیان)
۱۳۵۳: همسایهها، احمد محمود (نمونهای از رمان سیاسی درست که جز در ادبیات نمیبالد)
۱۳۵۴: جشنها و آداب و معتقدات زمستان، سیدابوالقاسم انجوی شیرازی (ایران یک موجود فرهنگی است)
۱۳۵۵: فرهنگ علوم انسانی، داریوش آشوری (وامدارِ ذوق و سواد واژهگزینی او هستیم)
۱۳۵۶: آسیا در برابر غرب، داریوش شایگان (دارد میگوید یکجایمان درد میکند)
۱۳۵۷: کلیدر، محمود دولتآبادی (خواندنی؛ نه خواندنیترین، مؤثر؛ نه مؤثرترین)
۱۳۵۸: قصههای مجید، هوشنگ مرادی کرمانی (همان که آوینی گفت: دوستت دارم ایران)
۱۳۵۹: اوراق تازهیاب مشروطیت، ایرج افشار (تلاش بیصدا برای ملتفت کردن انقلابیهای پرسروصدا)
۱۳۶۰: آشفتگی در فکر تاریخی، فریدون آدمیت (جوگیر نباشیم، خبری نیست؛ دقت کنیم و کشورمان را بشناسیم؛ تنها در بیست و چند صفحه جزوه)
۱۳۶۱: زمین سوخته، احمد محمود (سند حقانیت دفاع ایرانیها در برابر عراقیها)
۱۳۶۲: صحیفه امام، سیدروحالله خمینی (مخالفین و موافقین نخواندنش؛ چرا؟ همه چیز آنجاست؛ حتی عملکردش)
۱۳۶۳: غمهای بزرگ ما، رضا براهنی (شعرهای شعاری و گاهی خوشحس و ماندنی)
۱۳۶۴: خاطرات الهیار صالح، سیدمرتضی بشیر (در اطراف مصدق چه گذشت و چرا شاه حساب کار دستش نمیآمد)
۱۳۶۵: دفتر ایام، عبدالحسین زرینکوب (نقدهایش را بیشتر دوست دارم)
۱۳۶۶: با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ، نادر ابراهیمی (چطور حال یک نویسنده قدیمی دگرگون میشود و حامی کشور)
۱۳۶۷: تاریخ ایران بعد از اسلام، عبدالحسین زرینکوب (آرامشدهٔ دو قرن سکوت و جامعتر)
۱۳۶۸: بزمآورد، عباس زریاب خویی (نگاه انتقادی قدما را بیشتر دوست دارم، بررسیهایشان زیادی فنّی است)
۱۳۶۹: نقطهٔ رهایی، گلعلی بابایی (یادداشت روزانهٔ واقعی جنگ)
۱۳۷۰: قبض و بسط تئوریک شریعت، عبدالکریم سروش (از مهمترین کتابهای نظری که به حال امروز ما هم میخورد)
۱۳۷۱: نخستوزیران ایران، باقر عاقلی (نوشتهٔ محققانه و گاه بازیگوشانهٔ یک مورخ ادیب)
۱۳۷۲: مدار صفر درجه، احمد محمود (کولاک رمان فارسی)
۱۳۷۳: زوال اندیشهٔ سیاسی در ایران، جواد طباطبایی (در مهمترین «ناحیه» فکری ایران خونودل میخورد؛ درست است؟)
۱۳۷۴: نامههای دکتر مصدق، محمد مصدق (شناختنامهٔ مرد مهم معاصر)
۱۳۷۵: سفر به گرای ۲۷۰ درجه، احمد دهقان (آغاز خوب رمانهای جنگیِ بچههای جنگ)
۱۳۷۶: یادداشتهای روزانه، مهدی بازرگان (مردی که به آن تمایل دارم ولی دوستش... نمیدانم)
۱۳۷۷: در کارگاه نمدمالی، خسرو شاهانی (طنز محکم برای مخاطب عام)
۱۳۷۸: دیوان اشعار، احمد شاملو (بهترین شاعر معاصر)
۱۳۷۹: همپای صاعقه، گلعلی بابایی و حسین بهزاد (کولاک؛ اگر آزادی بیان تا حد اعلا وجود میداشت، کولاکترین سند جنگی میشد)
۱۳۸۰: بحران رهبری نقد ادبی و رساله حافظ، رضا براهنی (بهترین منتقد ادبی معاصر)
۱۳۸۱:خانهٔ دایی یوسف، اتابک فتحاللهزاده (متنی خواندنی و دردناک از استالین مخوف و ایرانیهای گرفتار در بندش)
۱۳۸۲: سقوط اصفهان به روایت کروسینسکی، جواد طباطبایی (روایت تاریخیِ مماس با زمانه)
۱۳۸۳: شب ژنرالها، خسرو معتضد (پاورقی خواندنی و خوب از تاریخ معاصر)
۱۳۸۴: ما و راه دشوار تجدد، رضا داوری اردکانی (از بدیهیات میپرسد تا بتوانیم در مسلمات زمانه شک کنیم)
۱۳۸۵: تاسیان، هوشنگ ابتهاج (نرم و روان و خواستنی)
۱۳۸۶: دستور زبان عشق، قیصر امینپور (استوار و خلاق)
۱۳۸۷: سورهٔ انگور، علیرضا قزوه (شاعرترین شاعر انقلابیهای نسل دوم و سوم و...)
۱۳۸۸: مجموعهٔ اشعار، حسین منزوی (شاعر عشق و نرسیدن اصیل)
۱۳۸۹: نفحات نفت، رضا امیرخانی (امیدوارکنندهترین مأیوس؛ از دولت این زمانه مأیوس شوید که دستگاه جهلوفریب است با موتور فساد؛ امیدی هست)
۱۳۹۰: با چراغ و آینه، محمدرضا شفیعی کدکنی (نگاه اجتماعی و سیاسی ـگاه شخصیـ در بررسی فرم شعری معاصر)
۱۳۹۱: در پایتخت فراموشی، محمدحسین جعفریان (معاصر در نگاه و دغدغه و فاصلهدار تا فرم)
۱۳۹۲: روزنوشت؛ یادداشتهای روزانه شهید حسن باقری، احمد دهقان (شهدا جوگیر بودند یا کمتجربه یا چه؟ جوابها همهتان را یکتنه میدهد؛ عالی)
۱۳۹۳: گزیده اشعار، علی معلم دامغانی (متفکرترین شاعر معاصر؛ متعلق به سرزمینی دیگر و بدوی؛ شاعری صاحبِ جهان که جهانش از جهان ما بسی دور است)
۱۳۹۴: فرهنگ فیلمهای جنگ و دفاع ایران، مسعود فراستی (کتابی ماندنی که اطلاعات ذیقیمتش ممکن است جای دیگری پیدا نشود؛ با کامنتهای ضربهدار استاد فراستی)
۱۳۹۵: تأملی دربارهٔ ایران، جواد طباطبایی (مشکل ایران چیست؟ درد کجاست؟)
۱۳۹۶: آدم ما در قاهره، محمد قائد (سیمای دربار پهلوی در سالهای اول؛ آیا در کمابیش بر همان پاشنه میچرخد؟)
۱۳۹۷: قطارباز، احسان نوروزی (تکنگاری امروزی و لازم در جنگل مولای کتابهای بیدغدغهٔ الکی خوش و برهوت روایتهای مستند حسابی)
۱۳۹۸: ملت، دولت و حکومت قانون، جواد طباطبایی (مهمترین کتاب طباطبایی که «مصنّف» فروتنانه میخواهد آن طور که باید دیده و حلّاجی نشود؛ اصل بحث اینجاست؛ دردِ تن را نباید بهانه کرد)
۱۳۹۹: آذربایجان و شاهنامه، سجاد آیدنلو (ظاهرا ادبیات فنی و تخصصی دارد ولی در اصل در دفاع از هویت ملی و ناظر به بحثهای عمیق امنیت ملی در زمین ادبیات کاشته شده)
۱۴۰۰: مادران و دختران، مهشید امیرشاهی (بهترین نویسندهٔ زن ایرانی؛ حسن ختام سیاهه)
نکات:
یک: نام ۸۲ نویسنده در سیاههٔ بالا آمده است. از این تعداد:
۲۳ نفر زنده هستند. (۲۸ درصد)
۴ نفر از این تعداد خانم هستند. (حدود ۵ درصد)
نام جواد طباطبایی ۴ بار و بیشتر از همه در این سیاهه تکرار شده است.
میانگین سنی نویسندهها در هنگام نوشتن اثر منتخب ۵۰ سال است. (البته هر چه در این قرن جلو میآمدیم سن نویسندهٔ آثار منتخب بالاتر میرفت. مثلا میانگین ۲۰ سال آخر حدودا ۶۰ سال است.)
حدود ۶۳ درصد از افراد بالا بیشتر ادیب هستند. تکنوکراتها و روشنفکران در ردهٔ بعد قرار میگیرند.
حدود ۵۰ درصد از افراد بالا از طبقه متوسط اقتصادی، ۲۲ درصد از طبقه روحانیت (که آن هم عموما به طبقهٔ متوسط الصاق میشود) و ۲۰ درصد از طبقهٔ اشراف هستند. سهم کارگران حدود ۱۱ درصد است.
حدود سی درصد از افراد فوق وجه پررنگی در معلمیِ دانشگاه دارند.
دو: بیشترین پراکندگی محل تولد نویسنده هم مربوط به تهران و بعد با فاصله تبریز است.دو: نام نشرهای «علم» یا «علمی» (با هم) و «سورهٔ مهر» و «دانشگاه تهران» (البته با احتساب لغتنامه دهخدا) و «امیرکبیر» (بیشتر امیرکبیرِ جعفری) ۴ بار و بیشتر از باقی ناشرین در این سیاهه تکرار شده است.
سه: پرتکرارترین گونه در بین آثار تکنگاری است با ۲۲ اثر. نقد ادبی و شعر در جایگاههای بعدی قرار میگیرند.
اینکه خود را موظف کنید به ازای هر سال یک کتاب معرفی کنید در صورتی که بعضی سالها مهمتر هستن کمی مبتذل نیست ؟