رمانِ تیلم:
داستان «تیلِم» دربارهی نُضجِ جوان دانشجوی عدالتخواهیست به نام «کیومرث». از سال 29 که سال تولّدش است تا سال خاموشیاش. داستان از 16 آذر 48 دانشگاه تهران آغاز میشود و با گذری به گذشته، روزگاری را که کیومرث در آن به دنیا آمده و بالیده بیان میکند. «تیلِم» کنشهای کیومرث را از فضای تیلِم -روستایی بکر که گوهروار در دامنه البرز مرکزی خرّاطی شده- در آن سالها تا فعالیّتهای دانشجویی کیومرث در تهران روایت میکند و از عشقها و آرمانها و فعالیّتها و زندگی این جوانِ دانشجو برشهایی را نقل میکند. داستان مقدّمات تحمّلناپذیری دیکتاتوریِ عصرِ پهلوی دوّم و زمینههای به وجود آمدن انقلاب را نیز در بستر نقل داستان کیومرث به تصویر میکشد.
======================================
امام زاده روستای تیلم را در زیر می بینید. (عکس را خودم گرفتم.)