تی‌لِم

روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری
  • تی‌لِم

    روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری

مشخصات بلاگ
تی‌لِم
بایگانی

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۸، ۱۲:۰۴ ب.ظ

برّه که نیست... می‌دونم

رفسنجانی سال‌ها از تریبون نماز جمعه و تلویزیون دور نگه داشته می‌شد. برایش پیام‌های دو پهلو صادر می‌شد و حتّی جمله‌ٔ مرسوم نماز تدفین از او دریغ شد. او دیشب «برادر عزیز و رفیق عزیز» خوانده شد. تا این‌جا، «مرحوم» رفسنجانی -لابد در قیاس با روحانی و لاریجانی- تنها رویش «فتنهٔ ۹۸» است.

من که هنوز حاضرم برای سایت رهبر حاشیه‌نگاری کنم، نکاتی به ذهنم می‌رسد: 

یک:‌ اوّلاً انتظار می‌رفت جلسه دیشب با فقرا، مستضعفین، درماندگان، یا دستِ کم تحت پوشش‌های کمیتهٔ امداد و بهزیستی باشد. شاید توی سال ۸۸ جلسه با کرواتی‌ها (چه کرواتی‌های واقعی، چه کرواتی‌هایی که یقه شیخی می‌بندند) کارکردی داشت، ولی در دل این بحران، دیدار با زخم‌خوردگان -حتی همان زخم‌خوردگان حامی نظام- منطقی‌تر به نظر می‌رسید. انتظار داشتیم دیشب یقه‌بازها و خالکوبی‌ها و داش‌ها را توی بیت می‌دیدیم. نه چهره‌هایی که ممکن است خودشان هم در مظان اتّهام باشند. در یک فضای ملتهب، فقط سرتیتر خبرها خوانده می‌شود. سرتیتر خبر هم آن است که رهبر با پولدارها جلسه گذاشته است. 

دو: دیشب یکی از نورچشمی‌های نظام را دیدم. می‌گفت مردم «احساس فقر» کرده‌، به خیابان ریخته‌اند. در جریان سیل با یکی از بزرگان ملّاشیهٔ اهواز صحبت می‌کردم. می‌گفت غنی نمی‌تواند حال فقیر را درک کند. واقعی‌ترین صدای دنیا، صدای شکم خالی است. نمی‌شود خاموشش کرد. نمی‌شود خفه‌اش کرد. فقر آن قدر موجود شیکی نیست که آدمی بخواهد «احساس»ش کند. فقر از همهٔ مفاهیمی که در ذهن‌ حضرات است، واقعی‌تر نمود پیدا و خودش را تحمیل می‌کند. آن کسی که چند شامپوی بابونهٔ صحّت از فروشگاه رفاه بلند کرده، «احساس فقر» نکرده است، او فقیر است. کارش را تأیید نمی‌کنید، حالش را درک کنید. حالش را درک نمی‌کنید، درک‌نکردن‌تان را تئوریزه نکنید. نفهمی و شرافت را پنهان کردن هیچ امتیازی ندارد. دیگر آن‌که اضافه کرده چون رییس جمهور برای مردم توضیح نداده است، مردم عصبانی شده‌اند. اگر قبول کنیم این‌ها که عصبانی شده‌اند مردمند، باید بپذیریم دلیل عصبانی شدن‌شان توضیح ندادن رییس دولت نیست. خودمان را گول نزنیم. فقر با توضیح ساکت نمی‌شود. 

سه:‌ جریان این طرح بستهٔ معیشتی (کذا فی‌الاصل) را هم کارشناسان دونبشهٔ دوم خردادی توضیح بدهند. زمان دولت قبل روز و شب می‌گفتند این کار گداپروری و صدقه‌دادن است. الان خفه شده‌اند ظاهراً. نظرشان عوض شده؟ فکر می‌کنند این پول همان پول امام زمان است؟ این نحوه پول دادن توهین به مردم نیست؟ این که بگویند اوّل باید پول واریز می‌شد و بعد قیمت‌ بنزین را سه برابر می‌کردند، نشان دهندهٔ نشناختن مردم نیست؟ یعنی اگر «زودتر» پولی به این مردم صدقه می‌دادید، دیگر مردم ساکت می‌شدند و اعتراض نمی‌کردند؟   

چهار: کمی بخندیم. 

در یکی از قسمت‌های کلاه‌قرمزی، مجری به فامیل دور گفت:

مهمان جدید داریم.

فامیل دور گفت:

کیه؟

مجری گفت:

یک حیوان دیگه به ما اضافه می‌شه.

فامیل دور نگران شد و گفت:

چه حیوانی؟

- اسمش با ب شروع می‌شه.

- ب؟... ببره؟

-نه ببر نیست. اصلاً نمی‌تونیم ببر بیاریم این‌جا.

فامیل دور که از برّه می‌ترسید ادامه داد:

- بَرّه که نیست... می‌دونم... بَرّه که نیست... بلبله؟

- نه بلبل نیست.

- بَرّه که نیست... بلدرچینه؟ 

- نه.

- برّه که نیست. بیره؟

- اگه منظورت شیره، نه، شیر نیست.

بعد فامیل دور مستأصل شد و گفت:

- بَرّه که نیست. می‌دونم... بَرّه که نیست. برغ و خروس نیست؟ 

- نه؛ مرغ و خروس هم نیست.

- پس چیه؟

- همان بَرّه است.

فامیل دور پَس افتاد و غش کرد. 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۸ ، ۱۲:۰۴
میثم امیری

مخاطب این نوشته نویسنده‌هایی هستند که در کانون حوادث نیستند و از سویی با قطع شدن اینترنت احساس خلأ می‌کنند.

 

چند روزی است اینترنت قطع شده است که به قول وزیر جوان، دودش به چشمِ سیستم می‌رود. هم دودِ امنیتی‌، هم دودِ تجاری‌. ولی فرصت مغتنمی است تا بزنیم بیرون. فرصتی است تا بیشتر معاشرت کنیم. هم‌زمان کتاب بخوانیم و راه‌حل چه باید کرد را از بین سیاهی‌های کاغذ و تحلیل‌های تاریخی و مشاهدات خیابانی بیابیم. دیگر کسی نیست که از طرف حکومت یا اپوزیسیون، هشتگِ فیک و جشن همگانی ابتذال را کلید بزند. کسی نیست که هم‌چون مگسی بر پیشانی ما بنشیند و ما را از دیدن و فکر کردن به مسائل اصلی و کلیدی جامعه باز دارد. فرصتی عالی است برای بازنگریستن در مشکل جمهوری اسلامی. موقعیتی حیاتی است تا بینیم کانون‌های اصلی فساد و انحطاط در ایران چه نسبتی با سیستم دارند. آقازاده‌های کثیف کیستند و رانت‌خوری‌ها چه نسبتی با سیاست‌های اقتصادی جمهوری اسلامی پیدا کرده است. حال به دور از حواشی کاذب و هیاهوهایی که توییتربازهای دونبشه ایجاد می‌کردند، می‌توانیم دقیق‌تر به فروبستگی‌های سیاسی و فکری امروز بنگریم. دیگر نه فاسدان وصل به حکومت امکان آن را دارند که ذهن‌ها را منحرف کنند، نه اطرافیان مفسدان اقتصادی اپوزیسیون و حامیان فرنگی‌شان خواهند توانست سرابِ آگاهی ایجاد کنند. از همه‌شان به دوریم.

مردم و کتاب‌ها رو به ما لبخند می‌زنند. دیگر لازم نیست انگشت‌تان را عمودی حرکت بدهید تا کانال‌ها و پست‌ها را ببینید. انگشتان شما افقی حرکت خواهند کرد تا کتاب‌ها را ورق بزنند. دیگر لازم نیست چشم‌مان به صفحه‌ای کاذب خیره شود، صفحه‌های حقیقی و باکیفیت و تازه از تاریخ معاصر کشورمان دارد از مقابل چشم‌های ما عبور می‌کند. 

گفته‌اند انقلاب ۵۷، انقلاب کتاب‌خوان‌ها بود و یک کنشگر معتقد به آرمان‌های انقلاب ۵۷، دوباره باید بکوشد ۵۷ی شود. دوباره در آن فضا تنفّس کند. به موقع و هوشمندانه عمل کند. این طور می‌تواند به دور از جنجال‌های ساختگیِ بی‌بی‌سی و بیست‌وسی عمل کند و در برابر هر نوع ابتذالی واکسینه شود. این طور نه دغدغه‌نمایی‌های فیک ارزشی‌نماها فریبش می‌دهد، نه شارلاتان‌های سلبریتی می‌توانند تحت تأثیرش قرار دهند.

چقدر خوب است سلبریتی‌های جمهوری اسلامی خفه شده‌اند و حرفی برای گفتن ندارند. کاش شورای امنیت کشور (که نمی‌دانم کجاست) عقل کند و چند روزی بیشتر اینترنت را بسته نگه دارد تا آن‌ها نتوانند حرفی بزنند و خرمن پوشالی‌شان بیشتر دود شود. آن خواجگانِ در بندِ نقشِ ایوان به پستو خزیده‌اند. ترسیده‌اند و حالا ما بهتر می‌توانیم یکدیگر را پیدا کنیم. 

وقتش است دردی‌کشان میخانه به میان بیایند و ببینند و بگویند. از دیده‌ها روایت کنند. از پیرمردی بگویند که سهمش از سفره جمهوری اسلامی را یک ماشین لباسشویی مدرن تشخیص داده بود. آن را بر پشت انداخته بود و در تاریکی پیش می‌رفت. تنها لبخندش دیده می‌شد. 

 

 من سگ کی باشم که به مردم توصیه کنم. مخاطبم نویسنده‌هایی هستند که فکر می‌کنند فضا بسته است و نمی‌شود کاری کرد. اتّفاقاً تازه وقتش است. وقت دیدن و مطالعه کردن و نوشتن و البته همیشه دیدن برای یک نویسنده اصل است. 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۸ ، ۱۰:۴۵
میثم امیری

جوِّ کشور امنیّتی و دسترسی به اینترنت هم در حدِّ کره‌شمالی شده است. با این حال، جفاست چیزی ننویسم و چند نکته‌ای را مطرح نکنم. امیدوارم با همین اندک راهِ ارتباطی که -لاجرم- در دسترس است، صدا به صدا برسد. 

یک: طرح سهمیه‌بندی بنزین را پیش‌تر مجلس رد کرده بود. حالا با دور زدن نهاد قانون‌گذاری، سرانِ سه قوّه بنزین را شبانه گران کرده‌اند. یعنی از این به بعد، هر طرحی را که مجلس رد کند با مصوّبه‌ای شبانه می‌توان اجرا کرد؟ اگر سران سه قوّه می‌توانند هر تصمیمی را بگیرند، چه نیاز به مجلس قانون‌گذاری است؟ چرا باید هزینه‌ای هنگفتِ حرامِ چنین مجلسی شود؟ 

دو: می‌گویند مردم بصیرند و می‌توانند خوب را از بد تشخیص دهند. با این حال باز نشدن بیشتر سایت‌ها و حتّی سایت‌های مرجع (مثل گوگل) چه نسبتی با بصیرت مردم دارد؟ به مردم اعتماد کنیم. مردم خودشان اشرار را می‌گیرند و تحویل می‌دهند. باید روش‌مان را تغییر دهیم.  

سه: می‌گویند مردم ما فهیم و باهوشند. پس چرا بنزین را نیمه‌شب و ناگهانی گران کرده‌اید؟ حتّی طرّران بیابانی هم نیمه‌شب‌ها می‌خوابیدند و به خلق‌الله امان می‌دادند. 

چهار: مردم نگران هستند و نمی‌توانند از پس دخل و خرج‌شان برآیند. به نظرتان شبکه یک مملکت باید دربارهٔ این تصمیم توضیح دهد یا در ساعت پربیننده‌اش، طبخ اسکندرکباب را به مردم بیاموزد؟ به نظرتان چنین خیانتی عامدانه و در راستای کنیایی کردن اوضاع نیست؟ 

پنج: از دو شمارهٔ بالا نمی‌توان نتیجه گرفت که بخشی از سیستم می‌خواهد مملکت را به آشوب بکشاند و با کاسبی از فتنه، امیال پلیدش را در انتخابات دنبال کند؟ آیا بخشی از سیستم نمی‌خواهد با امنیتی‌کردن اوضاع و خفه کردن صداهای منطقی و «کارشناسی»، هیچ مخالفی تا چند سال صدایش برنیاید؟ 

شش: درست است ناامنی برای هر کشوری سم است ولی باید دید بسترسازان چه کسانی هستند؟ من سال گذشته در همین وبلاگ نوشته بودم که باید فکری به حال بستر کرد. با رکود تورّمی و رشد اقتصادی منفی و از بین رفتن سفره‌های اقشار مستضعف، انتظار دارید چه اتّفاقی بیافتد؟ یعنی انتظار دارید با سه برابر شدن قیمت بنزین در این اوضاع نابه‌سامان اقتصادی، مردم شبانه به میدان پاستور بیایند و دسته‌گل به رؤسای قوا تقدیم کنند؟ 

هفت: ناامنی سم است ولی آن کسی که نان را از سفره مردم می‌بُرد و می‌خواهد مردم کشور را به آتش بکشانند، مقصّر است. برای خیانت او هم فکری شده است؟ 

هشت: فکر نکنیم مسئولین امر با مبانی انقلاب و خدمت‌گزاری آشنا نیستند. مشکل این نیست که چیزهایی هست که نمی‌دانند. آن‌ها اسکیمو نیستند که تازه از قطب شمال آمده باشند و ندانند ایران کجاست و امام کیست و آرمان‌ها کدام است. مسأله این‌ها نیست که با دقّت یا تمرکز مسئولین حل شود. مشکل جای دیگری است. 

نُه: آیا با گران شدن بنزین، اجناس گران نمی‌شود؟‌ یعنی راننده تاکسی که باید سه برابر قبل بنزین بخرد، باید به همان اندازه گذشته کرایه بگیرد؟ این انصاف است؟ به این فکر کرده‌ایم با افزایش نیافتن کرایه‌ها، آن راننده چطور باید شکم زن و بچه‌اش را سیر کند؟ یعنی دولت «مایهٔ» بودجه‌اش را می‌خواهد از جیب رانندگان جبران کند؟ و البته گران‌شدن کالا و خدمات در حد راننده‌ها باقی نخواهد ماند و به شکل زنجیره‌ای به همهٔ بخش‌ها سرایت خواهد کرد. مگر این که حکومت فکر کند قواعد بازار به این گزاره پایبند خواهد بود که با گران شدن بنزین، اجناس گران نشود. به نظرم یک نفر باید بلند شد و فرمول اقتصادی‌اش را برای ما توضیح دهد. 

ده: رییس جمهور می‌گوید اعتراضْ‌ حق مردم است؛ این دیگر از آن حرف‌هاست. اگر رییس دولت معتقد است اعتراض حق مردم است، تبیین بفرماید که مردم چگونه می‌توانند به این تصمیم اعتراض کنند. الان نه فقط مردم مخالف جمهوری اسلامی که مقلّدهای رهبر هم زبان به اعتراض گشوده‌اند. 

یازده: گفته‌اند تخریب‌ها کار اشرار و منافقان است. بعید است کشور ما این مقدار منافق داشته باشد! حالا فرض کنیم همهٔ این‌ها کار اشرار است. ولی با این جمله خودمان را فریب ندهیم. مردم، همین مردم کوچه‌بازار عصبانی، معترض و ناراضی‌اند. 

دوازده: قرار است دولت تقریباً هم‌اندازه یارانه به مردم پولی اضافه‌تر صدقه بدهد. این افزایش نقدینگی و تورّم را به بار نخواهد آورد؟ آیا این موضوع شبیه همان صدقه‌دادن یا گداپروری نیست که امثال جوادی آملی دربارهٔ دولت پیشین می‌گفتند؟ 

مطالب بالا همه به کنار؛ فرض کنیم گران‌کردن بنزین کار درست و لازمی بوده‌است. این شیوهٔ برخورد با معترضان، آموزش اسکندرکباب در رسانهٔ ملّی، قطع کردن اینترنت، احمق نشان دادن ملّت، قطعا به نفع جمهوری اسلامی نخواهد بود. یک‌بار این مردم در سال ۵۷ نشان دادند که تعریف دیگری از حفظ امنیّت دارند. صداهای منتقد وضع موجود و علاقه‌مند به منافع ملّی و حفظِ ایران عزیز را بشنویم.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۸ ، ۲۳:۰۷
میثم امیری