یک کتاب برای فهمِ این روزهای ایران؛ «سقوط اصفهان به روایت کروسیسنکی» بازنویسیِ جواد طباطبایی
کروسینسکی سقوط سلطنت صفوی به دست محمود افغان را روایت میکند. مخاطب به یاری تحلیلهای جواد طباطبایی شرح و درکی روشن از سقوط سلسلهٔ صفوی مییابد.
خواندن سقوط اصفهان... به کار امروز میآید. به کار سیستمی پرمشغله که کمتر در احوال خود اندیشه میکند. کتابْ -در صد صفحه- دربارهٔ وضعیتی است که در آن عنتران و «خواجههای حرمسرا» تصمیمسازی میکنند؛ کتاب توضیح میدهد سیستم چطور در دست آقازادههای بیخاصیت ستایشگر اختگی و حماقت میشود. کتاب نشانمان میدهد که همدستی دین عجائز و سیاست قضاقدری چه فاجعهای میتواند برای کشور به بار بیاورد. کتاب سقوط اصفهان... لحظهبهلحظه از این فاجعه وقایعنگاری و روایت میکند چطور یک کشور فشل میشود. کتاب میگوید چگونه ممکن است مورخان و متفکران یک جامعه، غوطهور در جهلی مضاعف، توان اندیشیدن به اوضاع زمانه خود را از دست بدهند.
بحرانی که اندیشمندان «پاپیولار» به بار میآورند در صفحههای پایانی این کتاب به روشنی توضیح داده میشود. در صفحههای پایانی میفهمیم چطور ممکن است یک راهب یسوعی از اروپا که با عینک شریعت به عالم نگاه میکند، درک صحیحی از اسباب و علل مادی انحطاط یک سلسله در ایران پیدا میکند. این درستْ زمانی است که اهل فکرِ همان کشور در آسمان کواکب منتظر سوسوزدن ستاره بخت حکومت هستند.
با خواندن این کتاب درمییابیم تنها با تکیه بر وقایعنویسی میتوان تاریخی ایرانی نوشت. تنها با نگاه به رویدادهای تاریخی و فهم درست از نظام علّی-معلولی وقایع اجتماعی میتوان شرایط مملکت و نظام حکومتی را تحلیل کرد.
آیا این تمام حرف است؟
نه؛ قرار است در این احوال کرونایی، دربارهٔ این کتاب حرف بزنیم تا اندکی چشمهایمان برای فهم بیناتر شود.
ما در یک همسخنی آنلاین دربارهٔ این کتاب سخن خواهیم گفت.
کسانی که مایلند در این همسخنی حاضر باشند به اینجانب سرراست پیام دهند.
زمان دقیق جلسه و پژوهشگران حاضر در آن اعلام خواهد شد. زمان تقریبی آن، دههٔ آخرِ اسفند خواهد بود.
کتاب بماند ان شالله برای خواندن. اما فونت مطلبتان انصافا خیلی اذیت کرد :)