موسیقی نوشتها
یالطیف.
۱. یک حوزه بیکار و تنبل بهترین هدیه به آمریکاست. حوزه ای که کار نکند، اجتهاد نکند بهترین همکار صهیونیست است. حوزه احمق و نادان باید در هم ریخته شود. حوزه مقلد پرور باید نابود شود.
۲. من تا کی باید در مقابل دوستانم سرم راپایین بگیرم و بگویم ان اشالله یک روزی حوزه هم حرفی می زند.
۳. چرا در حوزه در مسائل مهم و اساسی نظریه پرداز نیست؟ تا کی نجاست و طهارت؟ تا کی وضو و تیمم؟ تا کی نماز مسافر؟ پس کی موسیقی؟ پس کی فلسفه؟ پس کی اقتصاد؟ پس کی فلسفه تاریخ و تاریخ؟ چرا ما باید چشمانمان در مقابل کلون در بخشکد تا تاریخ یکی مثل مطهری یا علامه طباطبایی را بدهد؟ اگر مصباح یزدی بمیرد چه کار کنیم؟ اگر جوادی آملی برود چه کار کنیم؟
۴. چرا حداقل ۱۰۰ روحانی آشنا به موسیقی نباید باشند؟ چرا یک روحانی اطلاعات عام موسیقی ندارد؟ چرا یک روحانی نباید فرق ساز زهی با بادی را بداند؟ چرا روحانی نباید بداند موسیقی پاپ چیست؟ راک چیست؟ چه شد اینها به وجود آمد؟ پیام اینها چیست؟ مشخصاتش چیست؟
۵. تا کی قرار است مامنتظر بمانیم؟ اگر موسیقی حرام است بگو حرام است و اگر نیست بیا نظریه پردازی کن. بیا فکر کن. ببینم می توانی یا نه؟ بیا موسیقی حلال بساز. چه اشکال دارد که یک روحانی موسیقی حلال بسازد؟ بجای ور ور کردن بیا کمی عمل کن. بجای احمق بودن بیا کمی فکر کن.
۶. اساتید دانشگاه هنر می گفتند همراه مقام معظم رهبری به نمایشگاه کتاب رفته بودند. یکی از آنها که استاد کارگردانی بود می گفت "اطلاعات ما تا یک جایی می رسد. حرف هایی آقای خامنه ای در مورد موسیقی می زد که برای ما جدید بود." خب بیا از رهبرت یاد بگیر. شما رهبر را هم بدنام کردید. آقا گفتند حوزه ها تحول داشته باشند. پس این تحول کی قرار است رقم بخورد؟ آن صحبت سینماگران با آقا را داشته باشید. چقدر جالب بود. هم حرف سینمایی ها و هم حرف های آقا. من غبطه می خورم با وجود چنین روحانی آشنا به هنر بازهم حوزه مثل دسته بیل نگاه می کند. بله قبول دارم حوزه ما نسبت به ۳۰ سال پیش خیلی بهتر شده و قابل قیاس نیست. من این را می فهمم ولی در حوزهایی مانند موسیقی همچنان ناتوان است.
۷. چرا ما نباید گروهی به عنوان روحانی متخصص موسیقی داشته باشیم تا در این حوزه نظریه پردازی کنند. حداقل یک نظریه بدهند. رهبر ما به عنوان یک انسانی که بسیار مشغله دارد و اصلاً وظیفه اش موسیقی نیست و هیچ کس از ایشان انتظار ندارد باز هم هنرمندانه تفکیک دقیقی بین شعر و آهنگ کرد ولی حوزه و روحانیون ما چه؟ یا مثل یک چیز نجس با موسیقی برخورد کردند یا با ابلهی از کنارش گذشتند.
۸. بدانیم با سکوت تعداد موافقان زیاد نمی شود. ای روحانی اگر تو سکوت کنی فکر نکن نظر همه هدایت می شود به سمت دین. دوم اینکه هیچ گروهی در طول تاریخ به خاطر غفلت تمجید نشده است.
یالطیف.
۱. عجب گیری کردیم. بابا من صریح نویسم. جون خودم صریح نویسم. وگرنه کرم ندارم که برم تو وبلاگ محمد و هر چی از دهانم در میآید به محمد به عنوان یکی از دوستان خوب و عزیزم بگم. نظر من در مورد موسیقی همین است. اگر عقلانی است که شرمنده. اگر نیست بازهم شرمنده. دوست داری چی از من بشنوی! بگو خودم بهت بگم. گفتم شما سؤال بپرسید تا نظر خودم را بگویم.
۲. نظر امام محمد غزالی در مورد موسیقی درست و منطقیه. به نظر من نظر ردیفی است. اما در برخورد با موسیقی نباید خیلی ملا نقطی بر خورد کرد. داستانی بگویم تا قصه روشن شود. یک بنده خدایی رفت پیش یکی از مراجع گفت " آقا دیم حرامه؟" آن مرجع گفت "نه" بعد گفت "دارام حرامه؟" مرجع گفت "نه چطور؟ " بعد آن طرف گفت "دیم دام دیریم دارام چی؟"(اولین بار که این را شنیدم کلی خندیدم. یکبار دیگه بخونید خیلی جالبه) به نظر من از این راه نباید وارد شد. چرایش را میگویم.
۳. در فلسفه حکمتی وجو دارد که به آن "حکم یجوز الا من ..."(بقیه اش یادم نمیآید.)میگویند. با این مفهوم که یک خر میتواند از یک ساختمان ۱۰۰ طبقه بالا برود. زیرا خر میتواند از یک پله بالا برود و این ساختمان ۱۰۰ طبقه هم بالاخره ۱۰۰۰ تا یک پله هست. با این حکم نباید با مسائل فقهی برخورد کرد. زیرا مسائلی مثل موسیقی و حجاب در مورد خر نیست در مورد انسان است. ما دربازه روحیات یک انسان بحث میکنیم نه جسمانیت یک خر. در مورد حجاب یکی بگوید "آقا یک تار مو بیاد بیرون حرامه؟" خب واضحه نه حرام نیست. بعد طرف استدلال کند "خب این مقدار موی من هم صد هزار تا یک تار مو است."
۴. میخواهم بگویم با دقت ریاضی و مشخص نمیتوان در مورد حرام بودن نوعی از موسیقی دستور داد. زیرا مسئله کمی پیچیده است. اما چیزی که واضح است این است که موسیقی که حالت طرب و حال و حول به وجود میآورد، مشخص است. شما به این عروسی ها بروید، خب واضح است آن موسیقی که در حال پخش است برای چیست؟ غالباً برای رقص است. وارد حکم رقص نمیشوم. اما اگر آن موسیقی به تهییج شهوت آدم بشود چه. خیلی ها میگویند "آقا این که من گوش میدهم اصلاً در من تأثیری ندارد" به نظر من اگر کسی این حرف را بزند، دروغ میگوید. مگر میشود انسان با این روحیات لطیف و انسانیاش تحت تأثیر موسیقی قرار نگیرد. هر انسانی با شنیدن هر نوع موسیقی تحت تأثیر قرار میگیرد. منتها این تأثیرات متفاوت است. همان تأثیر است که دلیل بر حرمت یا عدم حرمت استماع آن نوع میشود. باز هم خیار فسخ در استماع با مستمع است زیرا شارع دینی که در دل تک تک ما نیست تا ببیند چه میگذرد.
۵. در مطلب بعدی یک حالی به حوزههای دینی میدهم. مطلب از نقطه عزیمت دینی است. دفعه بعد سراغ حوزههای دینی میروم. خدایا فیلتر نشم.
یالطیف.
وقتی مسعود نظر نمیده، در نوشتن مطلب جدید کمی تردید دارم ولی مثل اینکه دیگرانی هم می خوانند آنچه نوشتم. مطلب چهارم را برایتان می فرستم تا چه مقبول افتد.
۱. مرحوم امام محمد غزالی نظری در باره موسیقی در احیاالعلوم دارد که همچنان بدیع به نظر می رسد. مرحوم فیض کاشانی از علمای شیعه در شرحشان بر این کتاب غزالی که نوعی احیا العلوم شیعی است، این نظر را تأیید کردند. جالب است بدانید که زمانی موسیقی در حوزه های دینی به عنوان یکی از درس های حکمی تدریس می شده است. یعنی موسیقی در تاریخ تمدن اسلامی هم امری جدی بوده است.
۲. ایشان (غزالی) در احیا العلوم موسیقی را ابتداً به دو بخش تقسیم کردند. موسیقی که مخصوص مجالس لهو است و حرام و اما نوع دیگری از موسیقی که محل بحث است. یعنی موسیقی مشروع و حلال. امام محمد غزالی معتقد است که موسیقی که مخصوص مجالس لهو نیست هم باز می تواند محل اشکال باشد. ایشان اعتقاد دارد موسیقی(دسته دوم) تبلور همان چیزی است که در درون شما در حال جوشش است.
۳. فرض کنید که شما با یک وسیله یک چیز لجنی را هم بزنید، چه بویی به مشامتان می رسد؟ قطعاً بوی مطبوعی نیست. اما اگر با همان وسیله یک ظرف محتوی عطر را هم بزنید، آنچه به مشام شما می رسد بویی مطبوع است. موسیقی هم هینطور است. موسیقی تجلی دهنده آن چیزی است که در درون شما موجود است. یعنی استماع نوع موسیقی مرتبط با حالات درونی شماست و تبلور همان است. مثلاً جایز نیست یک شکست خورده عشقی به ترانه های واسوخت گوش دهد. یعنی انسان به بعضی از آثار رضا صادقی یا چاووشی (که حرام نیست) گوش دهد. در حالی که در آن لحظه روحیه انسان متناسب با چنین آهنگی نیست.
۴. چگونه ممکن است یک موسیقی حرام باشد؟ اساساً راه متقنی وجود دارد؟ آیا با دقتی ریاضی می توان در این باره نظر داد؟ سعی بر آن دارم که در مطلب بعدی در مورد این موضوع صحبت کنم.
یالطیف.
مسعود جان این توی این میلت چیز خاصی نبود. یعنی تمت نرسیده بود. یا من فایل اتچ را پیدا نکردم. لطفاً یک بار دیگه بفرست، عزیزم.
۱. اما نظر علمای امروز شیعه در مورد حکم موسیقی چیست. در این زمینه ۴ نظر کلی وجود دارد. که من بسیار شفاف و بدون هیچگونه پنهانکاری نظر علمای شیعه را بیان میکنم.
دسته اول. کسانی که استعمال (به کارگیری آلات موسیقی) و استماع(گوش دادن به موسیقی) هر گونه موسیقی را حرام میدانند. در این میان حرمت(حرام بودن) استماع صدای زن بر موسیقی که دیگر واضح است. چون صد آمد نود هم پیش ماست. مثال عینی از این دسته، حضرت آیت الله صافی گلپایگانی است.
دسته دوم. کسانی که استعمال هر نوع موسیقی را حرام میدانند ولی استماع هر نوع موسیقی را حرام نمیدانند ولی در گوش دادن به انواع موسیقی احتیاط واجب را بر ترک آن قرار دادند. صدای زن همچنان در این دسته هم حرام است. مثال واضح از این دسته، حضرت آیت الله بهجت است.
دسته سوم. استعمال و استماع هر نوع موسیقی حرام نیست ولی گوش دادن به صدای زن به صورت مستقل حرام است. این نظر غالب مراجع تقلید است همچون آیت الله مکارم شیرازی.
دسته چهارم. استعمال و استماع هر نوع موسیقی و گوش دادن به صدای زن اگر غنا نباشد حرام نیست. چیه؟ نکنه هول برتون داره و ببینید کدوم مرجع است که این نظر را داره. در بین مراجع مطرح حاضر تنها حضرات آیات صانعی و خامنهای چنین نظری دارند. هرچند در مورد آقای صانعی اطمینان ندارم. البته نظر آیت الله منتظری هم همین است.
۲. این هم نظر علمای شیعه در مورد برخورد کاربردی با موسیقی. اما نظر حکمای اسلامی چیست؟ و موسیقی چقدر جدی بوده است. این مطلب بعدی من است.
۳. پاسخ سؤال مسعود عزیز هم چندان ساده نیست. منظور من همان بود که نوشتم. اما تقسیم بندی انواع موسیقی و نظر در مورد هر کدام تا استنتاج نهایی کار گستردهای است. با آن تقسیم بندی حتماً صحت یا کذب سخنانم معلوم میشود. ولی حتماً این کار را انجام میدهم و سعی نمیکنم به سادگی از کنار آن بگذرم.
۴. مطلب مهم دیگری که توسط مراجع دینی ما بخصوص آقای خامنهای به طور جدی به آن پرداخته شدهاست، جداسازی آهنگ از شعر است. یعنی حرمت(حرام بودن) یک موسیقی لزوماً به آهنگ آن بر نمیگردد، ممکن است به شعر آن بر گردد. اساساً موسیقیهایی که به خاطر آهنگشان حرامهستند خیلی کمند. حتی استماع تندترین موسیقیها مانند بعضی از تکنوهای معروف حرام نیست. مثلاً خیلی از شعرهای چرتی که با مضامین مبتذل یا غیر آن است که موسیقی را حرام میکند. (بدین معنا که دلیلی ندارد که آدمی به بعضی از شعرهایی که مضامین زردی را در بردارند، گوش کند.) ممکن است صدا وسیمای ما یک آهنگ با صدای اندی را پخش نکند ولی دلیلی نیست که از آهنگ آن برای بعضی برنامههای خود بهره نگیرد. البته صدا و سیما و بعضی از انسانهای کمدان بعضی از آهنگهای چرت لسآنجلسی را برای مدح اهل بیت بکار میبرند که کار سخیف و ظلمی نابخشودنی است.این نشانداده کمتوانی دستگاه تبلیغاتی ما یا ناتوانی بعضی از مداحهای ماست که نمیتوانند آهنگ درست بسازند.
مثالهای زیادی برای جدا سازی شعر از آهنگ است. مثلاً این کار ابی که
"وقتی میآی قشنگترین پیرهنتو تنت کن
تاج سر سروری رو سرت کن
چشماتو باز کن همچی را بشکن الا دل ساده و عاشق من
قبله یعنی حلقه راه مسته، ضریح اونه که دست بزنم به دستش "
خیلی شعر والایی نداره ولی موسیقی آن، موسیقی خیلی خوبیه. شاید بشود از این جور موسیقیها استفاده کرد.
۵. مطلب مهم اینه که تشخیص هر نوع موسیقی به عهده مکلف است. یعنی خود ما باید تشخیص بدهیم که چه موسیقی خوب است و چه نوعی بد و زننده. من فکر میکنم وقتی یک نوع موسیقی را گوش میدهیم، میتوانیم بگوییم این خوب است یانه. آدم خودش میفهمد و حتماً قدر متقینی وجود دارد.
به امید خدا مطلب بعدی، عنوان جالبی است از یکی از حکمای اسلامی و اهل تسنن به نام امام محمد غزالی به همراه یکی از علمای بزرگ شیعه (داماد ملاصدرا) به نام مرحوم فیض کاشانی. این دو از دیدگاه حکمی به قضیه نگرسیته است که بسیار دید جالبی است.
۱. در پی این نیستم که نظر فقها و دین در مورد موسیقی را تعدیل کنم و با تحریف، نظری را باب دل مخاطب علاقه مند به موسیقی ارائه دهم. از این که بگویم "اسلام در پی ترویج موسیقی و اشاعه نیست" هم ابایی ندارم ولی تا بتوانم استدلال ها را ارائه می کنم که "فبشر عبادالذین یستمعون القول و یتبعون احسنه."
۲.نظر اهل بیت در مورد موسیقی مثبت نبود. این امر چند دلیل داشت. یکی از مهمترین دلایل آن این بود که موسیقی در زمان اهل بیت مخصوص محافل خاصی بود. یعنی در محافل شراب خوری و در محافل رقص موسیقی نواخته می شد. وقتی امامان یاران خود را از رفتن به چنین محافلی باز می داشتند لزوماً به خاطر موسیقی نبود بلکه به خاطر لهو و لعب آن مراسم بود. واضح تر اینکه اگر کسی آن زمان می گفت مثلاً "امشب در فلان خانه مدینه مراسم موسیقی است." منظورش فقط موسیقی نبود و مواردی بود که جز لاینفک آن مراسم بود. به خاطر عجین شدن فساد و فحشا با مراسم موسیقی لذا موسیقی هم حرام اعلام شد. البته این استنباط شخصی من است. به نظر من ائمه هیچگاه موسیقی را به ما هو موسیقی حرام اعلام نکردند. کما اینکه روایات قوی وجود دارد که "در مراسم ازدواج حضرت امیر دف زده شد" حتی خود پیامبر می فرمورد "با حفظ ارزش ها دف بزنید." یعنی موسیقی شایسته و انسانی بنوازید. موسیقی که شاسیته تکریم مقام انسانی باشد نه آن نوعی که در خور غلیان شهوت حیوانی است.
۳. نتیجه اینکه علت حرمت موسیقی در زمان امام معصوم متوجه نوع نگاه غیر انسانی و پست به موسیقی بود. البته استنباط های دیگری هم می شود که من آن را قبول ندارم. در فرصت بعدی در مورد موسیقی از دید فقهای شیعه می پردازم. به نظر من موسیقی که امروز در دنیا ترویج می شود شایسته مقام موسیقی نیست.
یالطیف.
۱. مسعود جان اگر یک قالب خوب برای ما بریزی که خوشحال میشیم. ما فلجیم توی زمینه. راستی هدفم مینیمال نبود. چون مینیمال، ماکزیمال کوتاه شده نیست. خودش یک چیز جداییه و مستقلاً سبکش فرق میکند. ولی نوشته من یک تکه از یک داستان بود ولی شاید خصوصیت یک مینیمال را داشت. چیه به ما رسیدی انتظار بلند نویسی داری؟ باشه آقا.
۲. آیا موسیقی حرام است یا نه؟ به نظر دین موسیقی امری ممدوح است یا مذموم؟ نظر فقها و حکمای اسلام در طول تاریخ چه بوده؟
۳. آیا نوعی از موسیقی وجود دارد که نباید گوش داد؟ یا گوش دادن به هر نوع موسیقی مجاز است؟ موسیقی قرار است چه کار بکند؟
۴. آیا موسیقی یعنی عرفان؟ موسیقی انسان را به خدا نزدیک میکند؟
۵. چرا کارشناس دین در حوزه موسیقی نداریم؟ آیا اشکال دارد که مجتهدی را داشته باشیم که متخصص در موسیقی راک باشد؟
۶. تأثیرات روان شناختی موسیقی چیست؟ آیا چنین تأثیراتی برای افتای دینی در این زمینه لحاظ شده است؟
۷. من نه به عنوان یک مجتهد و نه یک موسیقی دان بحث میکنم. چه نه در آن جایگاهم نه بر این عنوان. تنها به عنوان یک مخاطب مسلمان میخواهم نظراتم را حول موسیقی بدهم، تا چه حد مقبول افتد! فکر میکنم سؤالات فوق حوزه بحث را مشخص میکند. شما هم اگر سؤالی داشتی بپرس.