شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۵۰ ب.ظ
سه پاره انتقادی به رفتار رفقای ریشو در انتخابات
اول: بیتوجهی به رهبری
«مذاقهای سیاسی مختلف است؛ شما زید را میپسندی، شما عمرو را میپسندی؛ شما به زید رأی میدهی، شما به عمرو رأی میدهی؛ اشکالی هم ندارد؛ اینها مهم نیست، مهم این است که همه بیایند، همه باشند.» -96/02/17-
جملههای بالا، هیچکاه مورد توجه قرار نگرفت و در سیاستها و تحلیلها وارد نشد. حتی کسانی که خود را موظف میدارند که صحبتهای رهبر را تکرار کنند، از بازگویی این مطالب عاجر بودند. تمام تلاششان این بوده است که هر چه در چنته دارند خرج کنند تا ملت را دو دسته کنند و دو گروه کذا درست کنند و آنها را روبهروی هم قرار دهند. رسانههایی که از بیتالمال تغذیه میشوند و طبعا باید کوشش کنند تا راهبرد بالا به ثمر بنشیند، تلاش میکردند در سمت و سوی گفتههای رهبری گامی برندارند. به جای آنکه تبلیغات و تولید متن و کار رسانهای معطوف به حضور حداکثری مردم باشد، تمام کوشش آنها برای زدن رییس جمهور کشور و درست کردن دو قطبی بوده است. صدا و سیما و رسانههای نظام هیچ ایدهای برای جذب مردم نداشتهاند؛ هیچ برنامه خلاق یا حتی نیمهخلاق برای این که «همه» بیایند، نساختهاند. خطرناک این است که رسانههایی که باید خط را از رهبر انقلاب و سخنان ایشان بگیرند، به بنگاه سیاسی و حزبی تبدیل شدند. (بدی ماجرا این بود که رفقای حزباللهی هم از همین الگوی رسانهای تبعیت کردند و بعید است رفقا باور کنند که رهبر گفته باشد «مهم نیست» به چه کسی رأی میدهیم؛ مگر میشود، مگر داریم؟) بیاعتماد کردن مردم -آن هم گروهی که بیشتر پایِ کار نظام و انقلاب است- به یکی از ارکان نظام، در بلند مدت ضربهزننده است. القای حاکمیت دوگانه در کشور آن هم از سویی رسانههای نظام نمیتواند راهگشا باشد که اتفاقا راه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را برای رسیدن به آرمانها سخت میکند. رفقا بیش از حد وارد دعوا شدند و سویهاش را تیز کردند؛ بیآنکه باور کنند نه رییسی، حسین است، نه روحانی یزید. (جالب است حتی بعد از انتخابات هم از حضور عالی مردم هم حرفی به میان نمیآورند و نسبت به آن تحلیل و حسّی ندارند.)
دوم: دشمننشناسی
رفقا توجه نکردهاند که هتّاکی به مقام ریاست جمهوری، راه نقد را میبندد. اگر در ایام انتخابات به رییس جمهور قانونی کشور، لقب دزد و دروغگو و خائن و متقلب داده شود، چه پشتوانهای هست که بعدتر همان فرد به نقدهای درست و اصولی گوش دهد و چه پشتوانهای هست که دسته مهمی از مردم همان فرد را به عنوان رییس جمهور کشورشان بپذیرند؟
صریحتر سخن بگوییم، این دست هتّاکیها و فحاشیها تنها بیبیسی و ایالات متحده را خوشحال میکند. من شبها میدیدم که بیبیسی چه ذوقی میکرد از این که ما آبروی یکدیگر را در رسانهمان میبریم. دشمن از خدایش بود در کشور آشوب شود. آرزوی آنها این است که ما به رییس جمهورمان «نسبتهای خجالتآور» بدهیم. دشمن خدا خدا میکرد که ما و به ویژه حزباللهیها بگویند در انتخابات تقلب شده است. برادران حزباللهی عزیز، سخنان آقا را که گوش نمیدهید، دست کم به این تحلیل باورمند باشید که دشمنی هست و این دشمن واقعی نمیخواهد این کشور امنیت و آرامش و آزادی داشته باشد. دشمن از خدایش بود و هست آدمهای بیتدبیر و بیکیاست در ایران به قدرت برسند. فرض کنید با رهبری کسی مثل آقای مصباح یزدی یا رییس جمهوری کسی مثل آقای رییسی، مسیر جمهوری اسلامیِ ایرانِ آباد و امن و آزاد و پیشرفته مختل شود؛ با این فرض، بیبیسی از خدایش خواهد بود مصباح رهبر باشد یا مثلا رییسی، رییس جمهور.
فکر میکنید دشمن طرف کدام دولت است؟ یک دولت منضبط و کاری و بابرنامه یا طرفدار یک دولت بیاصول، بینظم و فسادپرور؟
متاسفانه دشمنشناسی رفقای حزباللهی هم دقیق نیست. تصور میکنند اگر صرف این که رسانهای از کسی تمجید کند، یعنی طرفدار اوست. دشمنشناسی نیاز به تیزبینی دارد؛ رهبر از آن به بصیرت تعبیر کرده است. بصیرت یعنی گول فریبکاری دشمن را نخورید. این دشمن مکار است و مکاریاش این است که مثل روباه خودش را دوست نشان میدهد و اتفاقا از همان مسیر میخواهد ضربه بزند.
مثلا فرض کنید در سیاست خارجی، گروه مذاکره کننده ما این قدر باهوش است که میتواند بین کشورهای غربی اختلاف بیاندازد و گروه دیگر آن قدر بیتدبیر است که میتواند تمام کشورها را علیه ایران بسیج کند. به نظرتان دشمن طرف کدام است؟ (تمام کشورها که مثل آمریکا با ما دشمن نیستند. این که کاری کنیم همه کشورها علیه ما بسیج شوند، هم خواست دشمن است، هم نشان دهنده نابلدی ما و بازی کردن در زمین دشمن.)
انتخابات تمام شده است؛ پیشبینیام این است که رفقای حزباللهی از خواب بیدار نمیشوند. و مطمئن باشید در روزهای آینده تحلیلهایی را خواهید خواند که در آن به مردم هم توهین خواهد شد. تحلیلهای خواهید خواند که در آن رفقا خودشان را یار علی و حسین میدانند و مردم دیگر را در سپاه معاویه و یزید میبینند.
سوم: دور شدن از مردم و طبقههای فرودست
به رفقا، چند شب پیش از رأیگیری گفته بودم که چون شما عزیزان ریشو از طریق جمهوری اسلامی به خرده مکنتی رسیدهاید، حتی حال طبقههای فقیر و نیازمند را هم درک نخواهید کرد. چون این درک از زیست میآید و اگر فقرا از نظم حاکم جدا شوند، خیلی اتفاق بدتری میافتد و آن این است که عملا مستضعفان به حرف ما یا بهتر است بگویم شما گوش نمیکنند و تبلیغات ما -که اتفاقا از الگویی نیمهسرمایهداری با مزه بنر و کاغذ گلاسه پیروی میکند- در آنها اثر نمیکند؛ این ربطی به حسینی-یزیدی کردن ماجرا ندارد؛ این به رفتار ما باز میگردد که به الگوی «جهادی» و «یاریگرانه» اول انقلاب ربطی ندارد و به یک اخلاق حکومتی نوکیسه تبلیغاتی ربط دارد که پوستر آ 4 چهاررنگ و بسته تبلیغاتی و کارت هدیه میفهمد ولی درکی از محرومیت ندارد. حزباللهی تصور میکند تنها با شعار دادن و پیام فروارد کردن در تلگرام میتواند حامی قشر فقیر باشد؛ حتی اگر خودروی صفر زیر پایش باشد و آپارتمانی در شهرک شهید محلاتی به نامش.
پارههای دیگر هم میتوان نوشت که کجایند مردان بیادعا؛ اخیرا خیلی مدعی شدهایم؛ خدا به ما پسِ گردنی نزند خوب است. مراقب خودمان باشیم.
پ.ن:
۱. مردم به یارانه ۱۵۰ هزار تومانی هم نه گفتند؛ رییس جمهور نارمکنشین دیگر بیش از این، برایمان از همهپرسی یارانه نگوید؛ این هم از این؛ با یک تیر دو نشان.
۲. رأی تهران هم نگرانکننده است. با این که تبلیغاتی که در این مدت برای رییسی شد، برای هیچ بنی بشری از اول انقلاب نشد.
۹۶/۰۲/۳۰