تی‌لِم

روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری
  • تی‌لِم

    روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری

مشخصات بلاگ
تی‌لِم
بایگانی

من هم‌اکنون یکی از غیرمجازها در اداره سانسور ارشاد هستم به حکم رفیق. تا روزی که او بخواهد یا باشد، هستم. فردایش نه. بررس غیر مجاز شده‌ام تا جایی که ممکن است مشورت بدهم تا به همهٔ کتاب‌ها اجازه انتشار داده شود و آن‌ها گرفتار سلیقه‌های دست‌وپاگیر نشوند. خیالتان تختْ کتاب داستانی گیر نمی‌کند مگر آن‌که به ایران یا شأن مردم توهین کند. «خیبری» نیستم ولی زخم‌خورده ممیزی هستم؛ «بی‌خمینی»‌ (اثر مستندنگاری‌ام) در شعبه‌ای از همین جنس شعبات نظام ج.ا. ظاهرا! «غیر مجاز» اعلام و صفحه‌هایی از رمان‌هایم (گاهی تا شش صفحه) حذف شده است. با این همه امیدوارم که هیچ کتابی بی‌جهت در ارشاد نماند. از طرفی می‌دانم که نه نویسنده‌ها نه ناشران طرفدار برداشتن سانسور نیستند. چون به قول خشایار دیهیمی همه‌شان اداره کتاب ارشاد را به قوه قضاییه و مدعی‌العموم ترجیح می‌دهند. 

ظاهراً نمی‌توانستم این موضوع را به طور علنی اعلام کنم. مخفی بودنِ این موضوع اذیتم می‌کرد. ولی من هیچ موضوع پنهانی در ادبیات ندارم. این را هم گفتم تا خیال خودم و مخاطب‌هایم راحت باشد. 

باری؛ نیمه‌شب امشب «مجازی» که دوست من بود تهدید و توهین کرد که باید مجوز کتابش را صادر کنم. البته مجوز هیچ کتابی در دست من نیست و حتی حق امضا هم ندارم. من فقط برخی از کتاب‌ها را به تشخیص سرگروه ادبیات داستانی مطالعه می‌کنم و نظر می‌دهم. (و هر کتاب را چند نفر می‌بینند و نظر می‌دهند.) حتی صدور مجوز یا عکس آن توسط من صورت نمی‌گیرد. حالا که این ها را می‌نویسم به این خاطر است که قضیه از طرف کسی در اداره کتاب‌خوانی ارشاد لو رفته و او به «مجازی» خبر داده است که یکی از کسانی که کتابش را خوانده است منم.

«مجازی» دوست من بود. ولی حرف‌هایش در نیمه‌شب را نمی‌فهمیدم. به این فکر کردم فقط به خاطر بررس غیر مجاز بودنم باید ساعت یازدهٔ شب، حرف‌های سخیفی را بشنوم. من مجبور بودم آرام صحبت کنم چون پسرم خوابیده بود و همسرم می‌خواست استراحت کند. ولی «مجازی» از آن طرف خط حرف‌هایی را می‌زد که کمال ادبی و نویسندگی او را نشان می‌داد.  

البته «مجازی» باعث خیر شد تا من بگویم من یکی از بررس‌های ساده و کارشناسان غیر مجاز اداره‌کل توسعهٔ کتاب‌خوانی وزارت ارشاد هستم. همه‌اش اعتباریات است؛ رفیق جزء اعتباریات نیست. رفیق عزیز، یکی از جوانمردترین آدم‌هایی است که می‌شناسم. شاید به واسطهٔ این متن دیگر جایگاهی در ادارهٔ کذا نداشته باشم و از کار بیرون بیایم. که اصلاً مهم نیست. من هر کتابی را که رفیقم بفرستد می‌خوانم و نظر می‌دهم، چه در بین بررس‌های غیر مجاز باشم یا نباشم. من علیه هر کنش ضدِ ایران خواهم بود. چه بررس غیر مجاز باشم، چه نویسنده، چه معلم ریاضی چه مخالف حکومت. و کتاب «مجازی» ضدِّ مردم ایران است. این نظر من است و تصمیم صدور مجوز یا غیرِ آن بر عهدهٔ من نیست. حتی اگر روزی من هم کتابی ضد ایران نوشته‌ام نباید اجازه انتشار داشته باشم. معیار دیگری هم ندارم. جاسوس خدا هم نیستم و جمهوری اسلامی و حفظ نظام و این‌ چیزها هم در بین معیارهای من نیست. همیشه به یاد صحنه‌ای از یکی از ویدئوگیم‌های آمریکایی هستم؛ هرگاه بازیکن به سمت پرچم آمریکا شلیک می‌کرد، بازی تمام می‌شد. این صحنه میزان من است؛ در هر حکومتی؛ چه طاغوت، چه یاقوت و در هر حرفه‌ای؛ چه نویسندگی، چه ممیزی، چه چوپانی که در نوجوانی تجربه‌اش کرده‌ام.

 هیچ مشکلی هم با هیچ نویسنده‌ای ندارم. با این همه در حد توانم کمک خواهم کرد در صورت اصلاح مشکل‌ها، کتاب «مجازی» هم مجوزش را بگیرد. نظرم این است که نویسنده‌های صاحب‌نظر باید بررس‌های وزارت ارشاد باشند تا کار درست شود. به همهٔ‌ آثار مجوز بدهند مگر کتابی که علیه ایران و مردمش باشد. 

مسئول مستقیم توهین‌ها و تهدیدها، نه یک نویسندهٔ هتّاک بلکه وزارت ارشاد است که بی‌خود اسامی ما را مخفی کرده است. امیدوارم این یادداشت من شروع شکسته شدن این خط باشد و باقی بررس‌ها مثل اسماعیل امینی بیایند و خودشان را معرّفی کنند.

 

توضیح: 


مجازی ۲ هم از راه رسید. نوشته است من کارنامه‌ای ندارم و «از راه رسیده‌»ام و حرفی برای گفتن و کاری برای عرضه کردن ندارم و جمهوری اسلامی را قبول ندارم. دربارهٔ خودم باید بگویم:

اولین کتابم تقاطع‌ انقلاب و وصال است که در جایزه ادبی شهید غنی‌پور تحسین شد. دیگری تی‌لم که برندهٔ جایزهٔ داستان انقلاب اسلامی و نامزد جایزه شهید حبیب‌ غنی‌پور در بخش انقلاب و دفاع مقدّس شد. و سومی باخ که امسال کتابستان معرفت منتشر کرده است. بی‌خمینی‌ را سه سال پیش نوشته‌ام که هنوز مجوز نگرفته و همهٔ عاشقان خمینی را خوش آمده است و ان‌شاءالله هر چه زودتر منتشر می‌شود. چند سالی هم از دیدارهای رهبری حاشیه‌نگاری کرده و همین طور که چند روز پیش این‌جا نوشته‌ام هنوز برای این کار آماده‌ام. دو سه کتاب دیگر هم دارم که از قضاء دربارهٔ خانوادهٔ ایرانی و امدادرسانی در سیل ۹۸ خوزستان است و سردبیر ویکی‌ادبیات هستم و البته صدها مقالهٔ در همین خانه نوشته‌ام که قابل دست‌یابی است و نشان می‌دهد کیستم و کجا ایستاده‌ام و با این کارنامه، جدا کردن من از انقلاب اسلامی شدنی نیست. با این توضیح، موضوع من در این نوشته حفظ و حراست از ایران بود؛ در بررسی کتاب نوشته شده، معیار و موضوع «جمهوری اسلامی» نیست، بلکه شأن مردم ایران است. هیچ ایرانی آزاده‌ای از کنار ایران نخواهد گذشت حتّی اگر به جمهوری اسلامی هم اعتقادی نداشته باشد و این روزها به خاطر علاقه به ایران بسیار توهین شنیده‌ام که سر خم می سلامت. 

امّا دربارهٔ مجازی ۲ به زودی‌ خواهم نوشت.

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۸/۰۹/۱۰
میثم امیری

سانسورچی

نظرات  (۱)

۱۰ آذر ۹۸ ، ۰۸:۳۴ یک مسلمان ...

همین دو مصرع نغز است شعر غمزده ام

به بیت کار ندارم تفنگ دستم نیست...

 

راستش همسویی فکری ندارم با حسین جنتی اما دلم سوخت وقتی دیدم توی چاپ جدید کتابش این بیت رو حذف کردن...

 

خدا خیر بده به شما و امیدوارم خلاف مسیر رود شنا کردن خسته تان نکرده باشد و نکناد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">