به کی رأی بدهیم 1؛ گردش نخبگان
یا لطیف
پیشنوشت:
این نوشته سعی کرده وجهِ ایدئولوژیک یا طرفداری پیدا نکند. سعی این نوشته این است که از دیدگاه گردشِ نخبگان صحنهی انتخابات 92 را بررسی کنید و برخی را که به ظاهر به برای پیشرفتِ دموکراسی ایران لازمالحضور میبینند، بیرون از این دایره و معنا تفسیر کند.
بدننوشت:
1. کسانی که قبلاً رؤسای یکی از سه قوّه به مدّتِ مستوفایی بودهاند، صحنه را بهلند برای دیگرانی که چنین فرصتی نداشتهاند. لطفاً احساسِ تکلیف نکنند. این احساس تکلیف، در باب گردش نخبگان انسداد ایجاد میکند. انسداد، گشایش به بار نمیآورد ارتجاع میزاید. محمّد خاتمی، حاج اکبر هاشمی، غلامعلی حداد عادل، مهدی کروبّی، میرحسین موسوی، احمدینژاد همه از این دستهاند. طنزِ قضیّه، علی لاریجانی است. کسی که همین الان رییس یک قوّه است، ولی اگر نامزد شود گویی مجلس را در «رأس امور» نمیبیند، که سودای قوّهای دیگر را در سرمیپروراند. و این بزرگترین توهین به مجلس است. (حقیر نه میتوانم و نه میخواهم برای نامزدهای مختلف تعیین تکلیف کنم، کما این که گزینههای رأیآوری مثلِ خاتمی هم در این بین است. بحثم این است که اگر این عزیزان کاندیدا شوند، باب انسداد را گشودهاند و به گردش نخبگان باور ندارند. گویی آقایان هاشمی و خاتمی که 8 سال رییس جمهور این مملکت بودهاند، نتواستهاند یک نخبهی سیاسی بپرورانند.)
2. این که شهردارِ تهران رییس جمهور شود، بد نیست. اتّفاقاً بابِ دلپذیری در دموکراسی است. ولی این که در دوره هشتساله دو بار تکرار شود، استقرای ناقصِ بدی پدید میآورد و امر را مشتبه میکند بر آدمها که برای این که رییس جمهور شوند، باید قبلش شهردار تهران شوند.
3. از بین اینهایی که هستند، از بابِ گردش نخبگان آدمهایی ایدهآلند. مانند مصطفی کواکبیان، اسفندیار رحیم مشایی، سعید جلیلی. باقری لنکرانی، قالیباف (با تساهل)، ابوترابی فرد، پورمحمّدی، جهانگیری، عارف، شریعمتداریِ وزیرِ بازرگانی، واعظزاده، باهنر، رضایی، سبحانی، متّکی. اگر اسم دیگری به ذهنتان میرسد پیشنهاد دهید.
4. ولایتی، سعیدیکیا، آل اسحاق، فلّاحیان، و اینها سنشان زیاد است یک مقدار. برای گردش نخبگان به اندکی جوانی هم نیاز است. اگر نامی را فراموش کردهام بگویید.
5. در نوشتههای دیگری افرادِ دیگری را هم از دور خارج خواهم کرد. معیارهای معرّفیشده سعی ندارد بر معیارهای دینی و انقلابی تکیّه کند. ولی در مطلبی در آینده انسجام درونی را خواهم پرسید.
6. در انتخابتان بیشتر عرفی عمل کنید تا دینی و انقلابی. معیارها را عرض خواهم کرد.
پسنوشت:
1. اگر کسی بپرسد پس رهبر چه؟ بگویم به طور شانسی این مطلب با معیارهای رهبر یکی شده است. آن هم مطالبههای مکرر رهبر بود که گفته بود چرا نخبهی سیاسی پرورش ندادهایم و این را از علما و دانشجویان مطالبه کردند.
2. دوباره آخر هفتهی بعد خواهم بود.