تیلِم
روایتِ بدونِ گلِ میثم امیری
سوره اندیشه وابسته به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی است. آن طور که از نامش پیداست باید نشریّهای باشد تبلیغی-ایدئولوژیک برای نظام جمهوری اسلامی. طبعا باید «ابزار»ی برای تثبیت نظام و «بصیرت»زا باشد در میدانِ جنگِ نرم.
امّا مهدی مظفّرینیا که سردبیر این نشریّه است، دو سالِ پیش مطلبی در این نشریّه نوشته که باید از انتشارش در سوره اندیشه خوشحال بود. مطلب را که میخوانی میگویی محمّد قوچانی و رفقایش باید بروند پارکینگ. این شبهمحافظهکارهای لیبرال که البته بهترین ژورنالِ عمومیِ چهاررنگِ مملکت را درمیآورند، در برابر این مقاله کم میآورند و زه میزنند؛ بس که مقاله دکتر مظفّرینیا درست است و بهجا و امروزی.
در نظر داشتم که مقالهای با همین عنوانی که دربالا میبینید بنویسم، مقاله مظفّرینیا را که دوباره خواندم پشیمان شدم و گفتم، چه کاری است، وقتی او به این خوبی توانسته از پسِ مطلب بربیاید.
مقاله او را بخوانید که افقگشایی در آن است و باز کردن راهِ تفکّر و فهمیدنِ این که رهبری را نباید در دیوارهای ایدئولوژیک، بسته و فضاببند، گرفتار کرد.
مقاله مهدی مظّفرینیا را از وبسایتِ سوره در اینجا بخوانید و ببنید اگر روزی آوینی سردبیر سوره بود، امروز هم بوی آوینی از دلِ برخی از مطالبِ نشریه سوره به مشام میرسد. یکیاش، همینی است که مظفّرینیا نوشته است. من هنوز با ضدِّ مدرنیته بودنِ مظفّرینیا در این مقاله مشکل دارم؛ ولی نقطه عزیمتِ نویسنده در بحثِ ولایت، بسیار سرِ پاست و قدرتمند و تا بخواهی درست.
پسنوشت:
+ دو چیزِ مقاله مظفّرینیا هنوز ضعیف است؛ یکی عنوانِ بیخطر و ماستش و دیگری محافظهکاریاش در بندهای آخر که میخواهد علیه ظاهر باشد. اتّفاقا گفتوگو با ولی را باید از ظاهر آغاز کرد. از همانجاست که بحث شکل میگیرد. (راستی ادبیاتِ فارسی مظفّرینیا هم در این مقاله، در جاهایی، شلخته است!)