ادعا نکن، پاک کن
برای تطهیر جریانِ فرهنگی یا جهتِ فرهنگسازی هنری باید از خودمان شروع کنیم. معمولا در صحبت با اهالی علاقهمندِ به پا گرفتن و رشد کردنِ هنر در جامعه، کم پیش میآید که گوینده یا گویندهگان، از هر دستگاهِ فکری، از خودشان شروع کنند. وقتی با دوستان صحبت میکنیم معمولا در صحبتهایشان از «دیگران» شروع میکنند. این «دیگران» بهترین راه و بهانه است برای این که از زیرِ مسولیتِ خودمان شانه خالی کنیم و بگوییم ما که ملزم نیستیم، ما که مسولیت نداریم، ما که چیزی دستمان نیست...
این اشکال در حتی در نفحاتِ نفتِ برادرِ بزرگترم آقای امیرخانی هم دیده میشود؛ نقدِ دستگاهِ فرهنگی دولتی بدونِ این که این مساله را هم به همان اندازه برجسته کند که «سستی و اهمالِ خودمان چه ربطی به دولت دارد؟!» بیفرهنگیِ ما هم به اندازهی بیفرهنگیهای دولت است. چون دولت، جریانی خارج از امت نیست. کژیهای فرهنگیِ ما به نحوهِ دیگری در دولت تجلی مییابد، منتها ریشههای کژی همان است که همه به آن دچاریم و آن نپذیرفتنِ مسولیتِ خودمان است. همهی ما با این سستیها یک پا فتنهگریم، منتها تجلی این فتنهگری متفاوت است.
من به جای برادران فراموشکارم که این روزها به نقدِ حاکمیت مشغولند، منتها مثالهای سادهی خودمان را فراموش کردهاند به یکی از این نمونهها اشاره میکنم. امیدوارم صفحاتِ کتابی انتقادی که این روزها منتشر میشود، لیاقتِ این را داشته باشد که بتواند جملاتم را در خودش جای دهد.
سری به درایوهای لپتاپ یا پیسیتان بزنید. بخشِ موسیقی آن را بیاورید. همین حالا همین کار را انجام دهید. مثلا من خودم در درایوِ E فایلهای مدیایم را جای دادهام. یک بخش مربوط به بخشِ speech است. که در آن لکچرهای علما دیده میشود؛ از منبر تا مدرسه. از 10 گیگابایت سخنرانی آقای وحید خراسانی تا این عمارِ آقای خامنهای تا مستندهای بیبیسی فارسی و مصاحبههای احمدینژاد با رسانههای خارجی تا فیلمها و کلیپهای انتخاباتی آقای موسوی و... بگیر تا فایلِ سخنرانیهای اخلاقی... بخشِ دیگر این درایو به مداحی اختصاص دارد. کاملا این بخش در قبضهی محمود کریمی است. تقریبا این فایلها از وبسایتِ کریمی یعنی نای دل دانلود شده است. که همین الان هم مداحیهای ماهِ صفرش را هم به صورتِ صوتی و تصویری آماده کرده است.
اینها هیچکدامش مشکل ندارد. اتفاقا گوش دادنشان موجبِ بیداری عقل و تصحیح زندهگی ما میشود. دل را صفا میدهد و روح را جلا میبخشد. مگر دلِ عاشقِ اهل بیت میتواند مقاومت کند در برابر جملهی آقای وحید خراسانی که «اقامهی عزای کسی است که بکا علیه ما یرا و ما لا یرا. این کار برافراشتنِ پرچمِ کسی است که اولین کسی که برای او مجلسِ عزا گرفته ذاتِ مقدسِ خداوندِ متعال است.»
پس مشکل کجاست؟ مشکل دقیقا از جایی شروع میشود که واردِ بخشِ صوتی موسیقی درایو E میشویم.
پیشِ خودم میگفتم «آهای میثم تو مگر کاست یا سیدی محسن یگانه و یا رضا صادقی و یا علیرضا افتخاری و یا محمد اصفهانی و یا شادمهر عقیلی، البته شادمهر مسافر و دهاتی، را خریدهای که آهنگها و ترانههایشان را گوش میدهی؟» مگر تو پول دادهای برای کاستِ محسن چاووشی که موسیقیاش را گوش میدهی؟ اصلا این فایلها را کجا دانلود کردهای؟ بعدش به خودم خندیدم. خندیدم به خودم که طرفدارِ تطهیرِ فرهنگی و پاکی هنری هستم. تف ریختم روی خودم در آینه که: «خاک بر سرت که طرفدار یک نظامِ مدرنِ اسلامیِ فرهنگی هستی!» کدام کشک، کدام آش! وقتی خودم به قاعدهی پشم هم ارزش قائل نیستم برای اصالتِ هنری، خواننده و فیلمسازِ ایرانی و به لطایف الحیل فایلهای موسیقیایی و یا قیلمهایش را کپی میکنم، چطور میتوانم ادعا کنم؟ چطور؟
البته الان که میبینی اینها را نوشتم، اولا شیفت دیلیت کردم همهی فایلهای موسیقیایی لپتاپم را، به جز آهنگهایی از سعید مدرس که از وبسایتِ شخصی خودش دانلود کردهام و به غیر از فایلهایی از یانی و کیتارو. شما هم شیفیت دیلیت بگیرید روی فایلهای موسیقی که همین طوری از این طرف و آن طرف دانلود کردهاید. شیفیت دیلیت کنید فیلمهای ایرانی که همین طوری دانلود کردهاید و یا از این طرف و آن طرف کپی کردهاید. من سریال امام علی و روزی روزگاری و مختارنامه را که دانلود کرده بودم شیفت دلیت کردهام. فینیش.
اگر برایت مهم است فرهنگِ مملکت. اگر دلت میسوزد برای هنرمندِ ایرانی و دلشوره داری برای فرهنگِ این خاک، پاک کن فایلهای بدونِ کپی رایتت را.
نکتهی جالبتر این که ما این فایلها را گوش میدهیم و بعد میگوییم: «دیدی فلانی چه سبک خواند، چه چرند خواند.» این دیگر اوج بیاخلاقی است. مانندِ این است که بروی خانهی یک نفر دزدی و بعد بگویی عجب اجناسِ بنجلی داشت...
اگر واقعا اهل موسیقی هستی، اگر دلت برای استادی مثلِ شجریان میتپد و دلنگرانش هستی، اگر عشقِ موسیقی پاپ هستی، پس اول ثابت کن دزد نیستی، بلکه برادر هستی. به غیر از وبسایتِ شخصی طرف، از هیچ کجای دیگر فایلی را دانلود نکن، و یا سیدیاش را بخر. پول بده برای محصولِ فرهنگی و موسیقیایی و فیلمهای ایرانی، و بعد بگو عشقم شجریان و یا هر کسِ دیگری است.
البته من خودم خیلی اهلِ موسیقی نیستم. اینها برای کسانی نوشتهام که معمولا از «دیگران» شروع میکنند. برادران یک بار هم شده از خودتان شروع کنید. این یک کار را برای زنده نگه داشتن جریانِ فرهنگی که به آن تعلق دارید میتوانید انجام دهید، نمیتوانید؟ بعد از این که شکستهای سیدیهای رایتی بدونِ مجوز را، پاک کردهای فایلهای صوتی و تصویری روی سیستمات را که از این طرف و آن طرف کپی کردهای، بعدش بیا ادعا کن.
پانوشت:
1. این که گفتم آثار فرهنگی-هنری ایرانی، به خاطر این که خریدنِ آثار غربی با کپی رایت فعلا نه ممکن است و نه مطلوب. ممکن نیست چون ما عضو WTO نیستیم. یعنی هنوز از لحاظِ قانونی، عضوِ پروتکلهای بینالمللی نیستم. مطلوب نیست چون اکثرِ مراجع تقلید، به عنوان تببینکنندهگان شرع، چنین کاری را مباح دانستهاند. یعنی گفتند تا میتوانید از این غربیها دانلود کنید. دلیلش را از خودِ آقایانِ مراجع بپرسید به من ربطی ندارد. من اگر روزی پایش بیفتاد حداقل پولِ یانی و کیتارو را خواهم داد. اما در بابِ آثارِ ایرانی، همه گفتند که باید قانونِ کپی-رایت رعایت شود. یعنی دانلود و بولوتوث و سند تو آل و نمیدانم این جور داستانها درش تخته است و به هیچ وجه راهِ گربهرو و کلاه شرعی هم ندارد. مثلِ بچهی آدم اول سیدی موسیقی محسن چاووشی را میخری و بعد میگویی خودکشی بد است.
2. گفتم شیفت دیلیت. نگفتم دیلیت. زیرا باید طوری پاک کنی که بعدا امکان ریکاوریاش کم باشد؛ یعنی Shift+Delete.