نه و هفتاد و پنج
10 تقسیم بر 4/0 میشود 2/5. در همهی فرهنگها و آیینها. یک قرارداد همهجایی. گرفتاری در نوشتنیست که در برزخ است. نمیداند کدام وریست. برای کسانی که اندکی چیزی خواندهاند این گرفتاری پدید میآید.
برای تو زود میآغازد. شاید به خاطر سه برادر مهندس انگلیسینویس بزرگتر از خودت. سال اوّل دبیرستان. فیزیک یک داری. فیزیک یک را خوب یاد گرفتهای. مانند بیشتر درسهات. امّا داستانی، عبرتی برایت میسازد. عبرتی که مایهی آیندهات است که یا رومی روم باشی یا زنگی زنگ. یا ایرانی باشی یا خارجی. یا مدرن باشی یا نامدرن.
امتحان فیزیک یک داری. امتحان میان ترم. از بخش آینه و عدسی. خوب خواندهای آینه و عدسی را. دبیر امتحان میگیرد. دوستانت مینالند. دوستانی که بعدها از بینشان شریفیها در میآیند و پزشکها و مهندسها. امّا تو مطمئنّی. میدانی این نمرهات هرگز معمولی نخواهد بود. همه را درست نوشتهای. با خطکشی و کادربندی و خوشخط. تنها یکجا مهندس بودن داداشهات زمینت میزند. در پاسخی. همهی رقمها را به فارسی مینویسی: . همه را به فارسی مینویسی؛ جز 4 مخرج. آن را به انگلیسی مینویسی. دبیر آن را شش میخواند و دور کلِّ کسر خط میکشد که چطور 10 تقسیم بر 6 میشود 2/5. با آن که باقی حل درست است و عدد نهایی صحیح، 0/25 ازت کم میکند. از ده میشوی 9/75. و به خاطر آن 0/25 میسوزی. هنوز هم که 20 سال است درس میخوانی، از آن ناراحتی. از آن 0/25. ولی برایت عبرت میشود که یا زنگی زنگ باشی یا رومی روم. که تو میشوی. از آن به بعد همهی ارقام را به فارسی مینویسی.
پسنوشت:
تا آخرِ هفتهی بعد.
تو "سه برادر مهندس انگلیسینویس بزرگتر از خود" دارنده
تو "فیزیک یک را خوب یاد گرفته"
تو از "شریفیها و پزشک ها و مهندس ها" خفن تر
تو "نمرهات هرگز معمولی" نشونده
تو "همه را درست و با خطکشی و کادربندی و خوشخط" نویسنده
تو "هنوز هم که 20 سال است درس میخوانی، از آن 0.25 ناراحت"
تو ...