یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایان است
بحثِ آن چه که من از کتاب قانون و درباره الی فهمیدم را این جا عنوان می کنم، صد البته این برداشت های شخصی من می تواند صائب نباشد و سازندگانِ این دو اثر خواسته های دیگری را پیگیری می کردند، آن گونه که خودشان نشان می دهند.
2. اصغر فرهادی معتقد است:
«سینمای جدی امروز دنیا، کمکم به سمتی میرود که به خود اجازه نمیدهد پیامی به مخاطبش تحمیل کند. در واقع فیلم جدی و درخور این روزگار بیشتر از اینکه پاسخ به مخاطب تحویل دهد سوال ایجاد میکند. فیلم صورت مساله اصلی خود را با مخاطبش به مشورت میگذارد تا هر دو به کمک هم به سمتوسوی یافتن پاسخ بروند. در سینمای جدی امروز این تصور که فیلمی قرار است مطلبی با عنوان پیام را به مخاطب آموزش دهد تصور سخیف و غلطی محسوب میشود که در ذات خود توهین به تماشاگر و دستکم گرفتن شعور و قدرت تحلیل او را دارد که این توقع و تصور از سینما و مجموعا از هنر در فرهنگ ما نیازمند تصحیح است.»
میری می گوید:
«از نگاه من “کتاب قانون” یکی از جدیترین فیلمهای کارنامهام است، موضوع و مضمونی که در این فیلم روی آن کار کردهام سختتر از فیلمهای قبلی است. من دوست داشتم درباره نگاه نو به آداب و رسوم و فرهنگمان فیلم بسازم.»
خودشان دارند می گویند که دنبال چه هستند.
3. اما انتقادِ من به این نیست که چرا مذهبی ها را این جوری نشان داده است، بلکه می خواهم بگویم چرا در کل فیلم کتاب قانون هیچ نشانی از یک ایرانی مذهبی درست و درمان نیست. شما در کل فیلم حتی یک نمونه هم پیدا نمی کنید. این خود یعنی نگاه یک سویه و غلط. مثل این می ماند که من فیلمی بسازم و همه ی غربی ها را جنایتکار و سیاه جلوه دهم. با این کار معلوم است که دارم بی انصافی می کنم. اگر امیرخانی در بیوتن حاجی گاورمنت را به عنوان دولت نقد می کند، در عین حال حاج مهدی، سهراب و امام خمینی را به عنوانِ نمادِ دینداری درستکارانه از داخلِ ایران معرفی می کند. اگر ایرانی ها این قدر دروغ گو و خلافِ ایده های اسلام عمل می کنند، پس چطور می شود که انقلاب می کنند، چطور می شود همین ملت روحیه سلحشوری اش را به لبنان تزریق می کند. اصالتا این 300 هزار نفری که شهید شدند از کجا پیدای شان شد. کدام عقلی باور می کند که ما ایرانیان که در مهمان نوازی پایین تر از بقیه ی نقاط دنیا نیستیم، چنین برخوردِ ظالمانه ای را با یک مهمان (آن هم مسیحی تازه مسلمان) داشته باشیم؟ اگر همین ملت دروغ می گوید، غیبت می کند، کارِ خلاف می کند پس کی وقت می کند دل بسوزاند، کی وقت می کند به زلزله زده های بم کمک کند، راستی کی وقت می کند به حزب الله لبنان آموزش چریکی،در عرصه های مختلف، بدهد؟ اصلا این ملت چگونه سرپاست؟
چرا حتی یک ویژگی مثبت از ما ایرانیان در این فیلم دیده نمی شود؟ و چرا همه عوضی هستند؟! من ناراحت نیستم از این که ما در حال نقد شدن هستیم. این نقد شدن را هر سال در طنزهای مهران مدیری می بینیم و اتفاقا کارهای او اصیل تر از امثال کتاب قانون است. چون کتاب قانون نقدی یک سویه را مد نظر دارد. در حالی که دین می گوید اگر کسی را نهی از منکر می کنی و یا رفتارش را نقد می کنی، محسانش را بگو. در قرآن داریم که خدا به ما می گوید در برخورد با کفار از عدالت خارج نشوید و «شنآن» قوم را در نظر داشته باشید. در حالی که رفتار میری در کارگردانی این فیلم خلاف عدالت بود. و آن چه خلاف عدالت باشد قطعا غیر دینی است. پس از کتاب قانون، بر خلاف رنگ و لعباش باید از فیلمی در حوزه ی غیر دینی و حتی ضد دینی صحبت کرد. جالب است خودِ ایشان می گوید:
«به نظر میرسد دوستان “کتاب قانون” را آئینهای در برابر خود دیدند و میخواستند آئینه را بشکنند.»
و یا معتقد است:
«من به عنوان یک کارگردان در “کتاب قانون” ناهنجاریهای جامعه ایرانی را نقد میکنم و قصد بدی هم ندارم، تا کی با ابرهایی که بالای سرمان ساختهایم زندگی کنیم و به تاریخ دو هزار و چند صد سالهمان افتخار کنیم، به هر حال لازم است که یک روز بازنگری درباره خودمان را شروع کنیم.»
مردِ حسابی، تاریخ ِ ایران پر از افتخار است. می شود یک فیلم سینمایی نام ببرید که آن تاریخ را برای ما بازگو کرده باشد؟ آمریکا که کشوری بی تاریخ است، در حال دست و پا کردن تاریخ برای خودش است و با وجود این که در عراق و افغانستان و ویتنام اشغال گر بوده است، فیلم هایی در سلحشوری جنگاورانش می سازد. و حتی به همان فیلم اسکار می دهد. آن وقت ما یک فیلم درست و درمان درباره تاریخ سرزمین مان نداریم، بعد این حرف ها را هم می زنیم.
4. در این فیلم، نقدِ گاورمنت هم به صورتی غیر واقعی آورده شده است. من گاورمنت های ریاکار و مرتجع زیادی را می شناسم. اما به راستی چند درصدشان با خباثت در زندگی خصوصی دیگران دخالت می کنند؟ این خیلی برای من دردآور است. من نزدیکِ شش سال است با بچه مذهبی ها هم اتاق هستم، اگر شب قبلش نگویم صبح من را برای نماز بیدار کنید، آنها بیدارم نمی کنند. با وجود این که اگر بیدارم کنند، ناراحت نمی شوم، ولی بچه هایی که تا این حد در رعایت حقوق دیگران، حتی بیشتر از ژولیت فیلم ِکتاب قانون، حساس هستند، چطور ممکن است تا این حد رذل باشند که در زندگی دیگران دخالت کنند؟
5. من نمی دانم لوکیشن چطور بود و یا تدوینش ال بود و یا نحوه روایت... برای من مهم محتواست چون صلاحیت این را ندارم که در حوزه های فنی سینما نظر بدهم، چرا که سوادش را ندارم. تنها می خواهم درباره ی محتوا و حرف های فیلم صحبت کنم. از این رو درباره الی فیلمی است درباره ناپایدار بودن بسیاری از خوشی ها، درباره ی مقاومت ناپذیر بودنِ انسان، درباره انسانی که تا همین دقایقی پیش داشت والیبال بازی می کرد ولی بر اثر یک مشکل تنها می شود، حتی دیگر جای خوابش هم معلوم نیست. آدمی که تا دقایقی پیش داشت می گفت دخترتان کار نکرده هم عزیز است و حالا حتی حاضر نیست یک دقیقه هم درباره آن دختر بشنود و اصلا نمی خواهد بماند. این انسان تنها است. انسانی که در زندگی مدرن و ماشینی دست و پا می زند. صحنه ی انتهایی فیلم در مورد تلاش اعضای خانواده در نجاتِ ماشینی است که در گل فرورفته است ولی خود می داند که به این راحتی نمی تواند به آرامش برسد.
6. سینمای دینی یعنی چه؟ آقای خامنه ای در دیدار با کارگردان ها در سال 85 «اجر» در حوزه سینمایی را این گونه تبیین کرد:
«اجر فقط این نیست که شما فیلم نماز و روزه درست کنید؛ نه، آن چیزى که اخلاق جوانها، رفتارهاى اجتماعى، انضباط اجتماعى، جدیت در کار، ایمان قوى و احساس مسئولیت را در نسلهاى جوان زنده مىکند، این پیش خدا اجر دارد.»
از این رو درباره الی از نظر من می شود کاری که اجر دارد و قطعا دینی و معناگراست. همین که به آدم ها بفهمانی ما همیشه هم آدم های جنتلمن و با کلاسی نیستیم. گول این بزن، برقص های ما را نخورید. گول شادی های توخالی و پرستیژهای شبه روشنفکری مان را نخوردید. ما با یک مشکل، با یک تلنگر و عدم تعادل از هم می پاشیم. اگر من شوهری هستم که تا دقایقی پیش داشتم می گفتم و می خندیدم و خیلی ادعای مدنیت می کردم، پایش که بیافتد زنم را کتک می زنم پایش بیافتد به زنم می گوید گُه زدی به همه چی.
من اگر آدمی هستم که مخالفِ دروغم و ایرانی ها را دروغگو و خرافاتی و مذهبی ها را قشری و کج فهم می دانم، پایش که برسد دروغ پشتِ دروغ می گویم. پایش بیافتد به نامزدِ یک نفر که مرده است، دروغ می گویم و همه ی شخصیت معشوق را در نظر عاشق لجن مال می کنم. پایش که بیافتد می گویم که آن هایی که می گویند «گلایل»؛ می دانند اتفاق بدی می افتد. پایش که بیافتد من هم وقتی می بینیم بچه ام دارد غرق می شود می گوییم یا ابالفضل. یا وقتی سخنانِ عجیب و غریبی در موردِ نامزد داشتنِ الی می شنوم می گویم یا علی. آره همان منی که داشتم بچه های دانشکده ی حقوق را پانتومیم می کردم و یا نوستالوژی مادر هاج زنبور عسل را در ذهن تو تداعی می کردم. همان منی که خیلی خوش خوشانم بود و و خودم را اهل فداکاری نشان می دهم، همانی هستم که حتی حاضر نیستم یک اشتباهِ کوچک را بپذیریم. مثلا حاضر نیستم بپذیرم که ممکن است الی خودش را به خاطر بچه ی من فدا کرده باشد و آن هم به خاطر این که من مادر بی مبالاتی هستم.
به این می گویند سینما و به این می گویند واقعیات جامعه.
نه این که به لعاب مذهب به یک لبنانی نشان دهیم، بی خود دلخوش کرده بودی به ایران. اصلا توی ایران خبری نیست، تازه مردم ایران خیلی عوضی تر از بقیه جاهای دنیا هستند. می دانی آدم های خوب ایران کی هستند؟
کتاب قانون به ما می گوید آدم های خوب ایران:
همان دخترک مدرن (به گفته ی خود کارگردان) توی خانه است. همان کوکب که حق را به ژولیت می دهد، او آدم خوب و منصفی است به خاطر این که مدرن تر است. (این را خود کارگردان گفت.)
کتاب قانون می گوید:
توی ایران مذهبی ها دروغ می گویند، خانم جلسه ای ها دروغ می گویند و عوضی هستند. اصلا همه ی مردم ایران عوضی هستند، می دانی کی خوب است؟
همان خانم دکتر بزک کرده ای که در صحبت هایش هیچ نشانی از فرهنگ و آداب و رسوم غلط و خرافی ایرانی تویش نیست. همان خانم دکتری که وقتی حرف می زند، می توانی بگویی همین زنیکه ی مدرن مسلمان است و اصلا مسلمان واقعی اوست. اگرم مویش بیرون است اشکالی ندارد. به این چیزها نیست مهم رفتار آدم هاست و نه دین شان. این جمله ای است که صریحا در آخر فیلم گفته می شود. از روی اتفاق نیست که کسی نقشِ خانم دکتر را بازی می کند ،یعنی خانم ویشکا آسایش ، بزرگ شده ی ایران نیست، بلکه در آمریکا بزرگ شده است. و من معتقدم این انتخاب تصادفی نبوده است. یعنی تماما تبلیغ این قضیه است که اگرم این خانم دکتر مودب و با شعور مدرن و مسلمان واقعی است، به خاطر ِ این که ایرانی نیست، واقعا توی ایران نبوده است. وگرنه این هم یکی می شد مثل بقیه. اگر هم کسی توی ایران خوب است، به خاطر این که مدرن است، به خاطر این که خرافاتی نیست، به خاطر این که...
اصغر فرهادی این چهره ها را توی درباره ی الی به نقد کشید و گفت این ها با این دک و پوزشان خیلی هم پاستوریزه نیستند. فرهادی دارد می گوید ما مدرنیست ها هم هر از چند گاهی آدم های جانوری می شویم که کسی به گردِ پای ما نمی رسد.
غنای زن، که طبق فقه اسلام حرام است، در جای جای لبنان به گوش می رسد و موسیقی های جذابی که پخش می شود، می خواهد بگوید نگاه کن، به این می گویند جامعه. درباره الی نه تنها موسیقی متن ندارد، که همان موسیقی تیتراژ پایانی اش آهنگی است لایت و فکر برانگیز. توی فیلم هم صدای دریا بیش ترین سهم را در موسیقی دارد. جز تصنیفی از محمد نوری، شعر قدیمی بادا بادا مبارک بادا و تصنیفی بندری موسیقی خاص دیگری به گوش نمی رسد. اما کتاب قانون تصاویر کارت پستالی از لبنان پخش می کند به همراه هتل ها و کافی شاپ و موسیقی زنش.
البته جای تشکر دارد که توی کتاب قانون تصاویر از مخروبه های جنوبِ لبنان نشان داد، و بدون هیچ پیش داوری آن را به حساب خوش بینانه ترین تعبیر می گذارم. یعنی این که اسرائیل خبیث آمده است و حزب الله دوست داشتنی و مومن را به باد داده است. هر چند نمی دانیم با اسرائیلیات دیگر فیلم چه کنیم.
7. باز دمِ اثری که ادعا ندارد گرم. دمِ فرهادی گرم که می گوید نمی خواهد پیامی به مخاطب بدهد. در حالی که ساده لوحی می خواهد این حرف را باور کند، همان که او تصویر می کند و به نمایش می گذارد خواه نا خواه بیانگر حرف های زیادی است.
و
پوستر
فیلم
کتاب قانون که در زیر می بینید.