تی‌لِم

روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری
  • تی‌لِم

    روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری

مشخصات بلاگ
تی‌لِم
بایگانی

۱ مطلب در خرداد ۱۳۸۷ ثبت شده است

شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۸۷، ۱۰:۱۶ ب.ظ

یادداشت‌های خیلی دور

20:52 1387/11/5


یالطیف.

جمعه که می‌شود دل آدم می‌گیرد و یک جوری می‌ریزد و نمی‌داند که چگونه از غیر مهدی سخن گوید. از آن مهدی که نباید بیاید یا باید بیاید.

از کارل پوپر در سال‌های قبل از مرگش پرسیدند "چه خبر از مدینه فاضله؟"  او در پاسخ خبرنگار اشپیگل گفت"مدینه فاضله یک دروغ است و اگر واقعیت داشته باشد همین جامعه ایلات متحده است."

همیشه می‌گفتم چنین فیلسوفانی در برخورد با مهدویت چگونه می‌اندیشیدند. یاد یکی از روشنفکران که بسیار ثقل نام دارد می‌افتم که "مهدویت را باید به نام دموکراسی کنار گذاشت." امیدوار می‌شوم که بالاخره یکی فهمید که جامعه مهدوی از دل تئوری‌های رنگارنگ فیلسوفان غربی و جامعه مدنی و تعبیر لیبرال از دموکراسی بیرون نمی‌آید.

بالاخره که راست می‌گوید؟ روایاتی که از امام معصوم برجامانده است یا کارل پوپر یا آن روشنفکر یا علوم انسانی ترجمه‌ای داخل کشور؟ که راست می‌گوید. حرف درست را کدام یک در کشکول خود پنهان نگه داشته‌اند؟

 امام مهدی جامعه‌ای بی طبقه و توحیدی را حکومت می‌کند. کسی در سرتاسر حکومت ایشان گرسنه نخواهد خوابید. صلح و صفا سراسر بشریت را خواهد گرفت. طاغوت نابود خواهد شد. علمای کم‌دان از کار بر کنار می‌شوند. مسجدهایی که مانند کلیساها تزیین شده‌است با خاک یکسان می‌شود. آنچه از دارالعماره حکومت مسلمین باید مشخص باشد نه شکوه ظاهری که هیمنه معنوی است. مهدی انقلاب‌های مختلفی در سوی هدفی یکسان راهبری می‌کند.

جامعه نهایی همین لیبرال سرمایه‌داری است. عشق من لاس وگاس. یک دین راحت و تیتیش مامانی هم داشته باش. ولی کاری به عدالت و تقسیم غنایم دنیا نداشته باش. آن با ما. تو فعلاً در حال گذاری. فعلاً دوران گذار را بگذران. حق فکر و تولید اندیشه نداری. اگر خواستی علم جدیدی را خودت تولید کنی، پدرت را در می‌آوریم. تو محتومی از سنتت به مدنیته ما بیایی. فعلاً این را عبور بده. فقط مقالاتت را صبح به صبح برای ما بفرست. تا من هر صبح بدون جیره و مواجب همانطور که کافی میکسم را بالا می‌کشم، صفحه لب تابم را باز کنم تا ببینم یک سری حمال از کشورهای جهان سوم به نام دکتر چه برایم فرستادند. یادت باشد در حال گذاری. باید از اول دبستان زبان انگلیسی یاد بگیری. موقع ناهار هم برو مک دونالد. نوشیدنی‌هایت هم که معلوم است، موسیقی و فیلمت هم با ما. دیگه چی می‌خواهی؟ راستی من با تولید علمت مخاف نیستم ولی خودت می‌دانی که تولید علمی که در آی اس آی چاپ شود.

راستی یادت باشد ما توسعه یافته‌ایم و تو در حال توسعه. ما جهان اولیم و تو جهان سوم. معنی‌اش را که می‌فهمی باید سعی کنی باید به ما برسی. یعنی باید نهایتش بشوی ما. البته با حفظ یک بازه زمانی تا ما همیشه جلوتر باشیم.

چی ... تولید فکر دینی؟ اقتصاد اسلامی؟ تاریخ اسلامی؟ جنبش نرم‌افزاری بر پایه دین؟ کی این چرت و پرت ها را گفته. دین امر لاهوتی است وعلم امر ناسوتی. دین امر مقدس است وعلم امر عرفی. مگر یادت رفته بود که در دپارتمان فلسفه علم دانشگاه صنعتی گاگول همین ها را تئوریزه کردیم و دادیم دست ملت. کی این حرف ها را زده. هر کی این حرف را زده مارک‌های آماده داشته باش و بزن در دهانش. مارک‌ها را هم خودم می‌فرستم.

-----------------

نمی‌دانم از چه گویم از "آیس پک" یا حرف‌هایی که "برای فاطی تنبون" نمی‌شود. یا "صداقتی" که باید بهش برسم. یا "پروپاگاندا" یا "مسعودی که نمی‌شود اذیتش کرد ... بنده خدا" یا تولید علمی که "سق می‌زنم." یا ... مهدی آمدی چه بهتر نیامدی چه بهتر.


21:16 1387/07/26


یالطیف.

1. . . . شدی. فکر می کنم شوخی نباشد این حرف. حتماً تو باعث شدی که من چنین متشتت بنویسم. تو باعث شدی تا من امروز هذیان بنویسم. چون اصلاً‌چیزی نمی توانستم چیزی  بگویم  چون زبانم قفل شد ولی خوشحالم که قلم من هنوز قفل نشده است. تو نریختی؛ هویت تو فرو ریخت. تو دل یکی از حامیانت را لرزاندی. هر چند دل هایی زیادی را بدست آوردی. اما ما را چه می کنی؟ نکند می خواهی بگویی : حاجی بیدار شو . . . قرن 21 است. بهت پیشنهاد می کنم رمان بی وتن رضا امیرخانی را بخوانی حال من مثل ارمیا شده است؛ سردرگم. 

2.گفتند که دولت می خواهد جلوی تو را بگیرد. من هم مثل سید محمد علی ابطحی یار نزدیک خاتمی و دوستدار امام  به دولت منتقد شدم. آخر قرار بود به قول ابطحی تو یکی از چهره های جهانی ما باشی. تو هم قرار بود به ما قول دهی ما را فراموش نکنی. هر چند بعداً‌معلوم شد دولت مقصر نبوده و ممنوعیتی نیست به قول امین (شوهرت): ما با پاسپورت‌های خود و به‌طور قانونی از تهران به سوی اروپا آمدیم. حالا هم در اینجا هستیم و قرار است برای افتتاحیه فیلم که روز پنجم ماه اکتبر در نیویورک است و هنرپیشگان فیلم در این مراسم هستند شرکت کنیم.

البته عکس هایی از تو و دی کاپریو تضمین کننده همین قول ها بود. 

3.اما در افتتحایه فیلم مجموعه دروغ ها تو را نشناختم. غیر از این که گفته بودی :

با این که عاشق ایرانم ولی می خواهم در اینجا بمانم.

یک چیزهای دیگه دیدم که سرم را . . . تازه چیزهای جالب دیگه هم بود

تایمز؛ مورفی لاتیک (منتقد بزرگ تایمز ) : گلشیفته با لباس منحصر به فردش ثابت کرد سنی ندارد.

تیک مودا؛ آنجل لیوسا ( منتقد معروف تیک مودا )  : لباس گلشیفته همه را جذب خود کرد.

(تن آدمی شریف است بجان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت تازه اگر این لباس زیبا باشد و خاصه اینکه زیبایی امری نسبی  است و قس علی هذا)

خراب کردی. ما با حس مادرانه تو در میم مثل مادر زندگی کردیم. آها راست میگی داشتی در اون فیلم بازی می کردی. خب تو خودت خواستی در سینمای ایران (با همه محدودیت هایش !!) کار کنی ما که مجبورت نکرده بودیم. تو در سرزمین اسلام بازیگر شدی و جوانانی که عکس تو را در اتاق هایشان می زدند احساس پاک به یک بازیگر زن را در مختصات فرهنگی ایران نشان می دادند.  اگر شما خودت بودی به من ربطی نداشت ولی خودت نیستی. من نمی خواهم بگویم شما در آزادی از قیود نفسانی آزاد نیستی. نه، تو می تونی روایتی حتی پرونوکراتیک از آمریکا را قبول داشته باشی. ولی همه اینها زمانی نیست که شما نماینده ایرانی. اگر قرار بودی یک هالیوودی باشی از همان اول می رفتی آنجا. چرا اول با موازین این کشور کنار آمدی و در فیلم ها این کشور چهره شدی و یک دفعه همه آن خاطرات را شیفت دیلیت کردی. گلشیفته ای شده ای شیفته گل های مصنوعی.

4.فرض کن من امل و ناروشنفکر و متحجر و فاشیست و . . . ولی همین قدر می دانم برای اینکه بازیگر معروفی شوی آمریکا و هالیوود هیچ زحمتی برایت نکشیده همه زحمات را ایران ما کشید. ولی پز آن را آنها می دهند. از ناراحتی گریه ام گرفت نه بحث غیرت نیست. بحث این است که تو آخرین گزاره از فرهنگ هالیوود را همان اول گرفتی. نازلترین چیز را در اولین مرتبه گرفتی. خانم فرهانی! مهمترین چیز در حتی همان فرهنگ هالیوود کار و نظم و تلاش و زحمت است و نه مد لباس. فکر می کنی کارگردان های هالیوودی بازیگرانشان را از میان خوش لباسان انتخاب می کنند یا میان مستعدان بازیگری. مگر همین ریدلی اسکات که تو را انتخاب کرده بود برایش مهم بود که چه لباسی را می پوشی ... مگر باران کوثری که در خون بازی اونجوری لباس می پوشید و  اونقدر پریشان و البته فوق العاده بود به خاطر لباسش بود؟ می دانی چرا اونها از لباست تعریف کردند چون ایرانی بودی. چون ما با فرهنگ غرب مشکل داریم و وقتی شما به آن فرهنگ مشرف می شوی  و به همه هویت فرهنگی ما خندیدی آنها ذوق زده می شوند. چون دولت و احمدی نژاد و خاتمی و همه اینها که گلویشان را برای ایران و اسلام را در نیویورک جر داده بودند و خبر چالش های جدی غرب با دنیا امروز میدادند را آچمز کردی. من و ابطحی دیگر سکوت کردیم و نتوانستیم دفاع کنیم چون اگر حرفی هم بزنیم  از فرهنگی که آن سالک بزرگ امام عزیز یادمان داد باید دور می شدیم.

5.حداقل این قدر زود دست به کار نمی شدی و در همان اولین حضورت به سال هایی که در سینمای ایران تلف کرده بودی!! احترام می گذاشتی. بابا جنبه داشته باش. قبول دارم مهمترین چیز پارادایم فکری است. یعنی ممکن است افراد زیادی در آمریکا و اوروپا زندگی کنند ولی فکر آنها در شاهراه علی- فاطمه و در شهر اسلام عزیز در حال گذر باشند و چه بسا افراد زیادی که در ایران و قم و مشهد هستند ولی ذهن آنها در هالیوود و امپایراستیت و بارها و دیسکو ریسکو و ... باشد. ولی تو قبلاً نشان داده بودی در همین نزدیکی ها هستی. همین جاها داشتی تردد می کردی. یعنی داشتی فیلم بازی می کردی؟ یا الان داری فیلم بازی می کنی؟  امیدوارم دومی باشد.


21:43 1387/06/26


 من وجود یک پوشش را برای یک جامعه امری اجتناب ناپذیر می دانم. جامعه ای که می خواهد بر اساس اسلام باشد بدون پوشش معنا ندارد. چراکه در اسلام حریم عمومی از حریم خصوصی جداست. هرکس می تواند در خانه اش هر طور که می خواهد لباس بپوشد و هیچ کس حق تجسس و فضولی در آن را ندارد. ولی در جامعه انسانی چون انسان ها قرار است در یک محیط اجتماعی با هم زندگی کنند پس ضروری در حریم عمومی عفت (برای مرد و زن) را رعایت کنند. زیرا همه در جامعه و در عرصه اجتماعی انسانند و ما زن و مرد نداریم و رعایت پوشش به خاطر بالاتر بودن انسانیت بر جنسیت در حریم عمومی ضروری است. عفت و حجابی که در جامعه ما درست رعایت نمی شود (چه مرد و چه زن. شاید مردان بیشتر و من کتمان نمی کنم) و البته این با زور قابل اجرا نیست بلکه با شناخت معرفتی باید فرهنگ سازی شود.

کوتاه اینکه حجاب باید باشد زیرا کسی حق ندارد ما را به زور به جهنم ببرد و عدم رعایت حجاب یا سایر ارزش ها در خطر بودن اخلاق را در پی دارد. از سویی دیگر اجباری بودن چادر غیر از ایجاد ریای اجتماعی که بسیار خطرناک و مهلک است به زور به بهشت بردن بقیه است. در حالی که ایمان امری قلبی است و به زور حاکم نمی شود. از این بابت من نسبت به چادر نگرانم زیرا کسانی به زور باید چادر سر کنند که اصلاْ لیاقت چادر را ندارند. گروهی که نان را به نرخ روز می خورند وفقط برای ریاکاری و دو دره بازی چادر سر می کنند. جمعیتی که فراوانی نسبی آن در شاهد بیشتر از تربیت معلم است. گروهی از چادری ها هستند که خداجو و پاک باخته و دانشمند و فرهیخته و شجاعند. خدا بر تعداد اینان بیافزاید. گروهی دیگر هستند هر چند ظاهراْ چادری نیستند ولی باطناْ و نیاتاْ چادری اند و از اینکه چادر سر نمی کنند بر آنان حرج شرعی و عرفی نیست و در عین حال می توانند روحیه همانند گروه دوم داشته باشند. که نمونه آن در بین ورودی های ما به وفور بود. گروه آخر را ... اصلاْ بی خیال ان شاالله آنها هم به گروه های خوب می پیوندند.

در کنار اینکه من به اصل چادر اعتقاد دارم به این نحوه طرح چادر نقد دارم. من خودم بارها چادر مادرم را به سر کردم (البته در تنهایی). احساس کردم اگر با این چادر بخواهم چند کیلو بار هم حمل کنم عاجز می شوم. خب این سختی است. این را دیگر خدا و رسول که از ما نخواستند این ضعف ما باید برطرف کنیم. یعنی اگر زنی بخواهد این چادر سنتی را به سر کند بعد چند کیلو بار و یک بچه را هم دنبال خودش راه بیاندازد به خاطر حفظ چادر باید فاتحه دندان هایش را بخواند(با دندان باید چادر را حفظ کند). اگر در هوای گرم تابستان باشد دیگر بدتر.

در چنین شرایطی باید کله را به کار و طرحی نو در اندازیم. کش برای قسمت بالای چادر یا طرح چادر ملی خوب است ولی خیلی محدود است. من  استفاده از مد های خوب و پسندیده یا حتی انداختن شنل را پیشنهاد می کنم. یعنی شاید شنل علاوه بر زیبایی می تواند همان کارکرد چادر را هم داشته باشد. استفاده از رنگ های روشن در چادر نیز امری است که از آن غفلت شده است .  

هرچه هست خود خانم ها باید دست به کار شوند وانتظار طراحی از آقایان را نداشته باشند. زیرا چادر لباس اختصاصی آنان است و آنان که دغدغه دارند باید با ذوق خود در این مسئله نیز وارد شوند. شرمنده کمی از موضوع اصلی دور شدم. شاید شقشقیه ای بود که باید بیان می شد.


17:44 1386/09/14


به نام خدا

آشنایی با دو-گراف‌ها و ارتباط آن با گراف‌ها و درخت‌ها

آنچه در ذیل می‌آید شرح و بسطی از چند سطر مقاله زیر با عنوان « شمارش دو-گراف های مرتبط با درخت ها» است. نویسنده در این مقاله با ارائه مقدماتی که به عنوان مطلب زیر  پیش رو دارید-به شمارش دو-گراف های مرتبط با درخت ها پرداخته است و نتیجه عددی این کار خود را در ضمیمه مقاله خود‌‌‌‌‌ آورده است که درخور توجه است. 

Peter J.Cameron , Counting two-graphs related to trees

این مقاله را در سایت www.google.com  با جستجو ی عبارتtwo-graphs related to trees + pdf       می توانید یافت کنید.

 

تعریف. یک دو-گراف یک زوج (X,V) است که X یک مجموعه از نقاط و V یک مجموعه از زیر مجموعه های 3- عضوی از X است با این خاصیت که هر زیر مجموعه ی 4-عضوی از X شامل تعداد زوج از اعضای V است.

مثال. فرض کنید مجموعه X، به صورت زیر باشد:

X= {1,2,3,4,5}

زیر مجموعه های 4-عضوی آن عبارتند از:

{{1,2,3,4},{1,2,3,5},{2,3,4,5},{1,2,4,5},{1,3,4,5}}

همین طور زیر مجموعه های 3-عضوی را نیز می نویسیم :

{{1,2,3},{1,2,4},{1,2,5},{1,3,4},{1,3,5},{1,4,5},{2,3,5},{3,4,5},{2,4,5},{2,3,4}}

با توجه به تعریف فوق، مجموعه V را می سازیم.

V={{1,2,3},{1,2,4},{1,2,5},{2,4,5},{2,3,5},{2,3,4}}.

تعریف. فرض کنیم G گراف دلخواهی با مجموعه راس X باشد. همچنین V مجموعه 3-عضوی های X باشد به طوری که تعداد فرد یال از G را به طور متوالی بهم مربوط کند.

 

مثال. فرض کنید گراف G به صورت زیر باشد:

اگر X  مجموعه راس های این گراف باشد. با توجه به تعریف، دو-گراف (X,V) را بسازید.

حل. چنانچه  X={v1,v2,v3,v4,v5} مجموعه راس های این گراف باشد. مجوعه یالهای آن عبارت است از:

E= { v1 v2, v2 v3, v3 v4, v4 v5, v2 v4, v1 v4, v3 v5 }

اکنون مجموعه V را با توجه به تعریف می سازیم.

V={{ v1, v2, v4},{ v1, v2, v5},{ v2, v4, v5},{ v3, v4, v5}}

دستورالعمل زیر ارتباط میان دو-گراف و درخت را به خوبی نشان می دهد. فرض بر آن است خواننده کاملاً با تعریف درخت آشناست.

دستورالعمل.فرض کنید T یک درخت با مجموعه راس X باشد. فرض کنید V زیر مجموعه های 3- عضوی از X هست که در مسیر های T قرار نگیرد. آنگاه (X,V) دو-گراف باشد.

مثال. درخت به صورت زیر مفروض است.

 

 

 

مجموعه X را بر اساس 6 یال فوق نام گذاری کنید و بر اساس دستورالعمل فوق مجموعه V را بسازید.  این کار را با توجه به مجموعه راس ها هم می توانید انجام دهید ولی نام گذاری با بهره گیری از مجموعه یال ها، حجم کمتری از نام گذاری ها را در بر میگیرد.

قضیه زیر را فقط بیان می کنیم. فهم قسمت اول آن لازم به دانستن مطالبی است که سطح آن بالاتر از اطلاعات ماست. البته درستی قضیه در قسمت دوم را می‌توان با ارائه مثالی ساده نشان داد.

قضیه. دو-گراف از یک درخت بوسیله دستورالعمل یاد شده بدست می آید اگر وتنها اگر آن شامل هیچ پنج ضلعی و شش ضلعی به عنوان زیر ساختار متعارف نباشد. درخت های  T1 و T2، دو-گراف یکریخت می دهند اگر وتنها اگر خودشان یکریخت باشند.

 

 

 

 تهیه و تنظیم:  میثم امیری بشلی-آذرماه1386


01:02 1385/05/8


 


 خطای جوانی : دیر شناختن خود


 دغدغه ساعت 24 : دیر بلند شدن فردا


بهترین صدای طبیعت : سکوت


تکامل :  رنج و لذت دانایی


تصمیم دقیقه 90 زندگی : طلب بخشایش


کاریکاتور : هنری بین نیشگون گرفتن و قلقلک دادن


قلم مو : امتداد انگشت


تکیه کلام خطرناک : بیسواد


فروغ فرخزاد : شاعر یک زندگی شطرنجی با خانه های خاکستری و سیاه


خواب : در محاسبه عمر نمی آید ولی برای مرگ حسابش می کنند.


خشم شریف : خشم از ساده لوحی عوام


حضرت علی :مردم دو دسته اند یا برادران تو هستند در دین یا برادران تو هستند در خلقت


تفاوت زن و مرد :


زن: آن لکه روی پرده اتاق را دیدی  مرد : مگر اتاقشان پرده دارد.


شمارش معکوس : وقتی لحظه ها سم می کوبند.


عاشق پیشه مجنون : با تو بودن هم عذابی است بی تو هم.


دوچرخه سواری زنان : نمایش است تا ورزش


زنانه ترین ادعا : اصلاَ سن و سال برایم مهم نیست


زنانه ترین حسرت : آینه هم آینه های قدیم


زرد : قدرت


سبز : امید


خاکستری : ایثار


سیاه : راز


سپید : آغاز


زشت ترین عادت : تقلید فکری


اعتقاد به فال حافظ :   او را به چشم پاک توان دید                هر دیده جای جلوه ی آن ماهپاره نیست


بدترین غلط چاپی : میراث خوار تشیع بجای ویراستار تشیع


کدخدای مورد علاقه : ملا نصرالدین


کنار رفتن پرده : لحظه خلقت


و بقیه جملات در نوبت بعدی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۸۷ ، ۲۲:۱۶
میثم امیری