تی‌لِم

روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری
  • تی‌لِم

    روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری

مشخصات بلاگ
تی‌لِم
بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تیلم» ثبت شده است


پسرم یک ساله است و به این واسطه، گاهی مخاطب شبکه‌ای هستم به اسم پویا. این شبکه، کلیپی را روزی چند بار پخش می‌کند. کلیپ این طور شروع می‌شود: بچه‌های مردم دارند بسکتبال بازی می‌کنند. بازی‌شان قطع می‌شود. موبایل دست می‌گیرند و سخنرانی رییس جمهور آمریکا –ترامپ- را می‌بینند و بعد مأیوس به سمت رختکن راه می‌افتند. همین تصویر کوتاه، آیینه‌ای تمام نما از نگاه دستگاه رسانه‌ای-ایدئولوژیک حکومت است. به نظر آن‌ها -که اتفاقاً یکی از آقازاده‌ها مسئولیت شبکه را برعهده دارد- نوجوان ایرانی کسی است که وسط بسکتبال، موبایلش را درمی‌آورد تا کلیپ سخنرانی رییس جمهور آمریکا را ببیند. می‌بیند چقدر مسئول ارزشی‌نما مدهوش آمریکا و رییس جمهور و های‌تکش است و حظ می‌کنید چه نگاه سیاسی سخیفی به آینده‌سازان ایران دارد؟ هر کس یک بار هم پایش به سالن ورزش باز شده باشد می‌داند هیچ نوجوان عاقلی بازی را ول نمی‌کند تا آخِرین سخنرانی رییس جمهور کشور دشمن/رقیب را ببیند.

این سطح از سیاست‌زدگی به کتاب‌های درسی هم راه یافته است.

غلامحسین ساعدی -و آثارش- را از کتاب‌های مدرسه حذف کرده‌اند. صرف نظر از «هیستریِ» ساعدی نسبت به انقلاب، او نویسنده‌ای پرکار و علاقه‌مند به میهن است که آثاری کالت مثل اهل هوا نوشته. او نویسنده‌ای فراموش‌نشدنی در مقیاس‌های بین‌المللی است. این طبیب ماهرْ یک روستانویس درجه یک و تکرارنشدنی است که آینده‌سازان الّا و لابد باید نامش را شنیده و سطوری از آثارش را خوانده باشند چُنان که ما و نسل ما از ساعدی می‌خواند و می‌آموخت و البته آن قدر عقل داشت که دیدگاه‌های سیاسی تندِ ساعدی را نقد کند و چشم‌بسته نپذیرد؛ با حذف که بصیرت درست نمی‌شود آقای مسئول/تصمیم‌ساز/نادان. با تکذیب که چیزی درست نمی‌شود. با منع که خردورزی پا نمی‌گیرد.  

راستی اگر قرار باشد دانش‌آموز ایرانی از او و احمد محمود نخواند، از که باید بخواند؟

نگاهی جزمی، ساعدی را حذف می‌کند تا نوجوان ایرانی از قلم یکی از معدود نویسنده‌های برجسته‌اش محروم شود. ولی «واضح و مبرهن است» که نوجوان ایرانی همیشهٔ خدا موبایل دست می‌گیرد تا آخِرین سخنرانی‌های رییس جمهور آمریکا را دنبال کند و حتّی وسط ورزش هم از صحبت‌های او غافل نمی‌شود. به نظر می‌رسد حضرات، بچه‌های مردم را با رییس روزنامه کیهان اشتباه گرفته‌اند.

به همّت شبکه پویا و آموزش‌ و پرورش و نهادهای تصمیم‌ساز دیگر، نسلی تربیت می‌شود که ترامپ را می‌شناسد و ساعدی را نمی‌شناسد. با ادبیات ملّی و متن درست و نثرِ امروزیِ ساعدی بیگانه است، ولی زیرنویس سخنرانی ترامپ را از بَر است و افتخار می‌کند در کتاب درسی‌اش چهار نعل به سمت میان‌مایه شدن پیش می‌رود. به سمت ندانستن و خنثی بودن. 

مثال دیگرش را در یکی از کتاب‌های مستندنگاری دیده‌ام. نام نخست‌وزیر رژیم قومی-نژادی یهود چند بار تکرار ولی نام رفسنجانی ناشیانه حذف! شده بود. این طور کلیپ نمی‌سازند، نسل تربیت نمی‌کنند، ادبیات نمی‌نویسند، آقایان و خانم‌های ارزشی‌نما.

 

* دربارهٔ چند کتاب ساعدی چیزهایی نوشته‌ام که کم‌کم انتشار خواهم داد. بی‌جهت او را نویسنده‌ای قوی و درست (با لحاظ همهٔ اشکال‌ها و اشتباه‌ها و اعوجاج‌هایش) نمی‌نامم. استدلال‌هایم را در آینده بیان خواهم کرد. 

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۲ آذر ۹۸ ، ۰۰:۲۰
میثم امیری
سه شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ۰۳:۵۷ ب.ظ

تی‌لِم منتشر شد

داستانِ تی‌لِم منتشر شد. 

داستان «تی‌لِم» درباره‌ی نُضجِ جوان دانشجوی عدالت‌خواهی‌ست به نام «کیومرث». از سال 29 که سال تولّدش است تا سال خاموشی‌اش. داستان از 16 آذر 48 دانشگاه تهران آغاز می‌شود و با گذری به گذشته، روزگاری را که کیومرث در آن به دنیا آمده و بالیده بیان می‌کند. «تی‌لِم» کنش‌های کیومرث را از فضای تی‌لِم در آن سال‌ها تا فعالیّت‌های دانشجویی کیومرث در تهران روایت می‌کند و از عشق‌ها و آرمان‌ها و فعالیّت‌ها و زندگی این جوانِ دانشجو برش‌هایی را نقل می‌کند. داستان مقدّمات تحمّل‌ناپذیری دیکتاتوریِ عصرِ پهلوی دوّم و زمینه‌های به وجود آمدن انقلاب را نیز در بستر نقل داستان کیومرث به تصویر می‌کشد. 

معرفی داستان را از این‌جا ببنید یا دانلود کنید. 

پس‌نوشت: کتاب را می‌توانید اینترنتی از این‌جا تهیّه کنید. 

اگر کتاب را مطالعه کردید، نقد و نظر فراموش نشود. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۵:۵۷
میثم امیری
پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۱، ۰۲:۳۱ ب.ظ

تیلم و موجِ سوّمِ وبلاگ‌نویسی

یا لطیف

چهار سال پیش وبلاگ‌نویسی را به طور جدّی شروع کرده بودم. آن روزها به این که مطلبِ بعد‌ی‌ام چه باشد، به کلّی بی‌توجّه بوده‌ام. سمت‌وسویِ نوشته‌هام هر بار به رنگی در می‌آمد. درباره‌ی هر چه فکرش را کنی چیز می‌نوشتم. به نظرم بلاگ‌نویسی‌ام تجربه‌ای شکسته خورده نبود. بعد به این فکر رسیدم که درباره‌ی 100 نفر آدمی که در زندگی‌ام اثر داشته‌اند حرف بزنم. این امّا به 30 نفر بیشتر نرسید و حتماً پروژه‌ای زمین‌خورده و ناموفّق بود. 

در نظر داشتم پیش از این واردِ این فضا شوم. شاید دقیقاً از نمایش‌گاهِ رسانه‌های دیجیتال این قصّه شروع شد و با ارسالِ دعوت‌نامه‌ای از مسعودِ گروسیانِ عزیز این‌جا را راه انداختم. تا هم از پروژه‌ی قبلی کنده شوم و هم در این فضای پویاتر نفس بکشم. هنوز دقیقاً نمی‌دانم که می‌خواهم درباره‌ی چه چیزهایی بنویسم. امّا دوست دارم روایت‌هایی از زنده‌گی را بنویسم. به نظرم آن قدر زندگی تکّه‌های با مزه دارد که بتوانم هفته به هفته این‌جا را به‌روز کنم. از همین جهت اسمش را گذاشته‌ام تیلم. به عنوان جایی برای زندگی. تیلم؛ نامِ ییلاقِ ماست که امیدوارم همه‌ی شما رفقا را به آن‌جا ببرم.

پس‌نوشت:

مطلبِ بعدی‌ام را آخرِ هفته‌ی بعد می‌نویسم.



۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۱ ، ۱۴:۳۱
میثم امیری