تی‌لِم

روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری
  • تی‌لِم

    روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری

مشخصات بلاگ
تی‌لِم
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روحانی» ثبت شده است

جوِّ کشور امنیّتی و دسترسی به اینترنت هم در حدِّ کره‌شمالی شده است. با این حال، جفاست چیزی ننویسم و چند نکته‌ای را مطرح نکنم. امیدوارم با همین اندک راهِ ارتباطی که -لاجرم- در دسترس است، صدا به صدا برسد. 

یک: طرح سهمیه‌بندی بنزین را پیش‌تر مجلس رد کرده بود. حالا با دور زدن نهاد قانون‌گذاری، سرانِ سه قوّه بنزین را شبانه گران کرده‌اند. یعنی از این به بعد، هر طرحی را که مجلس رد کند با مصوّبه‌ای شبانه می‌توان اجرا کرد؟ اگر سران سه قوّه می‌توانند هر تصمیمی را بگیرند، چه نیاز به مجلس قانون‌گذاری است؟ چرا باید هزینه‌ای هنگفتِ حرامِ چنین مجلسی شود؟ 

دو: می‌گویند مردم بصیرند و می‌توانند خوب را از بد تشخیص دهند. با این حال باز نشدن بیشتر سایت‌ها و حتّی سایت‌های مرجع (مثل گوگل) چه نسبتی با بصیرت مردم دارد؟ به مردم اعتماد کنیم. مردم خودشان اشرار را می‌گیرند و تحویل می‌دهند. باید روش‌مان را تغییر دهیم.  

سه: می‌گویند مردم ما فهیم و باهوشند. پس چرا بنزین را نیمه‌شب و ناگهانی گران کرده‌اید؟ حتّی طرّران بیابانی هم نیمه‌شب‌ها می‌خوابیدند و به خلق‌الله امان می‌دادند. 

چهار: مردم نگران هستند و نمی‌توانند از پس دخل و خرج‌شان برآیند. به نظرتان شبکه یک مملکت باید دربارهٔ این تصمیم توضیح دهد یا در ساعت پربیننده‌اش، طبخ اسکندرکباب را به مردم بیاموزد؟ به نظرتان چنین خیانتی عامدانه و در راستای کنیایی کردن اوضاع نیست؟ 

پنج: از دو شمارهٔ بالا نمی‌توان نتیجه گرفت که بخشی از سیستم می‌خواهد مملکت را به آشوب بکشاند و با کاسبی از فتنه، امیال پلیدش را در انتخابات دنبال کند؟ آیا بخشی از سیستم نمی‌خواهد با امنیتی‌کردن اوضاع و خفه کردن صداهای منطقی و «کارشناسی»، هیچ مخالفی تا چند سال صدایش برنیاید؟ 

شش: درست است ناامنی برای هر کشوری سم است ولی باید دید بسترسازان چه کسانی هستند؟ من سال گذشته در همین وبلاگ نوشته بودم که باید فکری به حال بستر کرد. با رکود تورّمی و رشد اقتصادی منفی و از بین رفتن سفره‌های اقشار مستضعف، انتظار دارید چه اتّفاقی بیافتد؟ یعنی انتظار دارید با سه برابر شدن قیمت بنزین در این اوضاع نابه‌سامان اقتصادی، مردم شبانه به میدان پاستور بیایند و دسته‌گل به رؤسای قوا تقدیم کنند؟ 

هفت: ناامنی سم است ولی آن کسی که نان را از سفره مردم می‌بُرد و می‌خواهد مردم کشور را به آتش بکشانند، مقصّر است. برای خیانت او هم فکری شده است؟ 

هشت: فکر نکنیم مسئولین امر با مبانی انقلاب و خدمت‌گزاری آشنا نیستند. مشکل این نیست که چیزهایی هست که نمی‌دانند. آن‌ها اسکیمو نیستند که تازه از قطب شمال آمده باشند و ندانند ایران کجاست و امام کیست و آرمان‌ها کدام است. مسأله این‌ها نیست که با دقّت یا تمرکز مسئولین حل شود. مشکل جای دیگری است. 

نُه: آیا با گران شدن بنزین، اجناس گران نمی‌شود؟‌ یعنی راننده تاکسی که باید سه برابر قبل بنزین بخرد، باید به همان اندازه گذشته کرایه بگیرد؟ این انصاف است؟ به این فکر کرده‌ایم با افزایش نیافتن کرایه‌ها، آن راننده چطور باید شکم زن و بچه‌اش را سیر کند؟ یعنی دولت «مایهٔ» بودجه‌اش را می‌خواهد از جیب رانندگان جبران کند؟ و البته گران‌شدن کالا و خدمات در حد راننده‌ها باقی نخواهد ماند و به شکل زنجیره‌ای به همهٔ بخش‌ها سرایت خواهد کرد. مگر این که حکومت فکر کند قواعد بازار به این گزاره پایبند خواهد بود که با گران شدن بنزین، اجناس گران نشود. به نظرم یک نفر باید بلند شد و فرمول اقتصادی‌اش را برای ما توضیح دهد. 

ده: رییس جمهور می‌گوید اعتراضْ‌ حق مردم است؛ این دیگر از آن حرف‌هاست. اگر رییس دولت معتقد است اعتراض حق مردم است، تبیین بفرماید که مردم چگونه می‌توانند به این تصمیم اعتراض کنند. الان نه فقط مردم مخالف جمهوری اسلامی که مقلّدهای رهبر هم زبان به اعتراض گشوده‌اند. 

یازده: گفته‌اند تخریب‌ها کار اشرار و منافقان است. بعید است کشور ما این مقدار منافق داشته باشد! حالا فرض کنیم همهٔ این‌ها کار اشرار است. ولی با این جمله خودمان را فریب ندهیم. مردم، همین مردم کوچه‌بازار عصبانی، معترض و ناراضی‌اند. 

دوازده: قرار است دولت تقریباً هم‌اندازه یارانه به مردم پولی اضافه‌تر صدقه بدهد. این افزایش نقدینگی و تورّم را به بار نخواهد آورد؟ آیا این موضوع شبیه همان صدقه‌دادن یا گداپروری نیست که امثال جوادی آملی دربارهٔ دولت پیشین می‌گفتند؟ 

مطالب بالا همه به کنار؛ فرض کنیم گران‌کردن بنزین کار درست و لازمی بوده‌است. این شیوهٔ برخورد با معترضان، آموزش اسکندرکباب در رسانهٔ ملّی، قطع کردن اینترنت، احمق نشان دادن ملّت، قطعا به نفع جمهوری اسلامی نخواهد بود. یک‌بار این مردم در سال ۵۷ نشان دادند که تعریف دیگری از حفظ امنیّت دارند. صداهای منتقد وضع موجود و علاقه‌مند به منافع ملّی و حفظِ ایران عزیز را بشنویم.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۸ ، ۲۳:۰۷
میثم امیری
يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۳۶ ب.ظ

نادرستی سیاسی

این که کسی بخواهد رییس جمهور شود -یا هست- و در متن آن چیزی که حقوق مردم می‌خواند، حرفی از میهن و بیگانه و ظلم نزند، تنها به این دلیل نیست که فهمی از منافع ملی و وطن ندارد و با آن‌ها ناآشناست، بلکه مؤید آن است که ناسپاس به ایران و ایرانی است.
‌ با این نگاه، متن منتشر شده به نام حقوق مردم ایران تنها یک نثرنویسی جاهلانه نیست، بلکه متنی ناسپاس است. آن‌چه ناسپاس می‌خوانیم، تنها ارزش‌گذاری اخلاقی نیست، بلکه نمودار نوعی اندیشیدن است. این نوع از اندیشیدن به خیابان‌ها فرنگ آشناتر است و وقتی چیزی به آن طرف آشناتراست، با چیزی بیگانه‌تر است و با آن‌چه بیگانه‌تر است، نسبت برقرار می‌کند. نام این نسبت ناسپاسی است. ناسپاسی -در ادامه بی‌غیرتی- به چیزی و دل‌بستگی به چیزی دیگر. چنان که دل‌بستن در عرصه سیاست با مقیاس عمل سنجیده می‌شود، بیگانگی با طرف مقابل، با سنگ ناسپاسی محک می‌خورد. اگر کسی نماینده ایرانی است و دست به دامان آژانس دشمنان ملت ما می‌شود که «اگر با ما راه نیاید، انتخابات آتی را می‌بازیم» نباید در نظام مفاهیم اخلاقی فهمیده و توضیح داده شود. این کنش، یک کنش نادرست یا ناسپاس -یا سفره‌نشناس- سیاسی طبیعی است که بر مبنای تأمین منافع فرنگ، نه منافع ملی تئوریزه می‌شود؛ در این کنش حفظ بیگانه هدف است که معادل است با ناسپاسی به خاک.

ناسپاسی با آگاهی نسبت مستقیم دارد و آگاهانه تنها با حضور انحرافی یک واژه در متن -نه بیشتر- صورت‌بندی می‌شود. در متن حقوق مردم ایران که به امضای کسانی هم رسیده است، عبارتی وجود دارد به نام جهان منهای خشونت و طرفداری از صلح. این عبارت آگاهانه نادرست و ناسپاس است و به هدف تسلیم شدن یک ملت نوشته شده است.

ناگفته پیداست که راه آن‌که جهان، جایی برای زندگی کردن باشد، حذف خشونت و گسترش صلح نیست، بلکه راه آن گستردن عدالت و برانداختن ظلم است. این که متن‌نویس دوره قاجار -که اشاراتی به دنیایی تازه دارد- متوجه استقلال و منافع ملی می‌شود، به این خاطر بود که اندک درکی نسبت به ایران و مرز ایران یافته بود. او هم‌زمان می‌خواست از ادب مبتذل زمانه فاصله بگیرد و وطن خود را که -از راه سیر در زمین خدا و سفر به فرنگ- دیده بود و شناخته بود، حفظ کند. دوری از ابتذال نوع اول که مرئی در ادب و فرم نوشتن بوده است، می‌توانست فرزانگی وطن‌دوستانه‌ای پدید آورد. روشن است با چنین توضیحی، در آن زمانه، دوری از ابتذال می‌توانست به درک صحیحی از مملکت و وطن منجر شود. برای آن‌که فهمی تازه نسبت به مملکت داشت و اوضاع اسف‌بارش را فهمید، کافی بود در زبان زمانه تأمل کرد. سوسوی آگاهی از این همین تأمل پدید می‌آمد؛ حتی اگر افرادی چون میرازا ملکم‌خان یا میرزا آقاخان نوری متوجه انحطاط زبان دبیران شده باشند. آن‌ها از این معبر، متوجه مرداب نثر و اندیشه‌ای کثیف و مبتذل شده بودند و چنان که خواستند مخالف آن باشند، دقیقا مدافع وطن و منافع ملی‌ شده بودند. حتی اگر دریافت‌های‌شان از این مفاهیم پیش پا افتاده باشد.

با این حال، روزگار ما گرفتاری بزرگ‌تری دارد و ابتذالی خطرناک‌تر ما ایرانیان را تهدید می‌کند. در این روزها که نثر فارسی پاکیزه‌تر شده و نظام اندیشیدن سامان بیشتری یافته است، اژدهایی دیگر سر برآورده است. این بار ابتذال نوع دوم هویدا شده است. این ابتذال، از مخالفت با کلیدواژه‌هایی مانند خشونت آغاز شده و در متن حقوق ما مردم هم نوشته و توسط سرآمدی مدعی هم توشیح شده است. ادبیات تسلیم با کلید واژه منهای خشونت، همان ابتذال نوع دوم است که مثلا نثر تمیزتری دارد، ولی چنان واژه‌ها را کنار هم فرم می‌دهد که از دل آن تسلیم ملی و ناسپاسی به منافع ملی درمی‌آید. این که رییس جمهوری به متجاوزی خوش‌آمد تقدیم کند و زنده‌باد گاندی سر بدهد و بگوید منادی صلح است، به معنا نفهمیدن مناسبات جهان نیست، بلکه کوشش در راه این است که زودتر خاک را درون خاک‌دان بریزید و به اجنبی بدهد.

در چنین شیوه‌ای نمی‌پرسیم بیش از صد پایگاه شکاری خارجه کدام یک از آموزه‌ها صلح را تدریس می‌کنند و وسط آموزش شیوه‌های آدم‌کشی کدام نژاد از کبوترها را پر می‌دهند؛ بلکه از نویسنده و امضاء کننده آن متن باید پرسید که در برابر اسلحه متجاوزی که روی شقیقه کودکان کودکستان تنظیم شده است، گل سرخ را با یک دست تقدیم می‌کنید یا دو دست؟ مباد که تقدیم با یک دست، بی‌احترامی باشد و ترویج خشونت.

مثال اسلحه در کودکستان را امام سوم شیعیان که ضدِّ ظلم، البته خشونت ورزید و حماسه آفرید، به کار نبرده است؛ این مثال را نویسنده‌های معروف چپی تبلیغ می‌کنند که نوعا حتی طرف‌دار چیزی به نام منافع ملی یا دینی نیستند و نمی‌توانند باشند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۳۶
میثم امیری