تی‌لِم

روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری
  • تی‌لِم

    روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری

مشخصات بلاگ
تی‌لِم
بایگانی
يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۸۹، ۱۱:۴۰ ق.ظ

نامه ای به آیت الله خامنه ای

یالطیف

در زیر نامه ام به رهبری، قبول دارم با لحنی محافظه کارنه، می آید که البته بخش کوچکی از آن چیزی است که می خواهم به رهبری بگویم. خوشحال می شوم که جوابِ برخی از سوالات مطرح شده را دوستان بدهند و انشالله که رفقا با دیدی انتقادی نامه ام به رهبر را مطالعه کنند. ضمنا هرجا نامی از طرفداران به میان آمده است من را هم جز همان طرفداران حساب نمایید. این نامه ی کسی است که خودش آقای خامنه ای را قبول دارد و حرفِ او برایش سند است.

تمام عکس ها مربوط به سال 1388 می باشد.

=======================

سلام آقای خامنه ای

احوالات تان خوب است؟ چهار ستون بدن تان سالم است انشالله! دست چپ تان چطور است؟ البته پرسیدن از دست راست تقریبا بی معنا است. هرچند در روز حشر هر کدام از ما نسبت به از دست داده های مان در درگاه خدای بزرگ سرافکنده ایم. بابتِ قصورهای مان. بابتِ این که ماها از این که امانتی های خدا را سالم تحویل نمی دهیم. فکر می کنم تنها چیزی از شما که سالم و تر و تمیز به پروردگار تحویل داده شود همان دست راست تان است. چون این دست را دشمنان تان از شما گرفته اند و نسبت به از کارافتادگی اش شما مقصر نیستید. می خواهم بگویم در «جسم ناقص تان» سالم ترین عضو، دستِ راست تان است. ناگفته نماند که در این جور مواقع چه حالی می برند شهدا!

راستی نظر شما در موردِ سنت نامه نگاری علنی به حضرت عالی چیست؟ هر چند بارها از این که کسی علنا از شما انتقاد کند استقبال کردید و گفتید «هیچ از این بابت ناراحتی» ندارید. بنا بر همین گفته ی شما این جانب این نوشته را خدمت حضرت عالی ارسال می کنم. همچنین علی رغم میل باطنی ام آن را در این جا منتشر می کنم. زیرا بر این باورم که همه ی انتقادها از حاکم جامعه ی اسلامی را نمی توان علنی بیان کرد.

اما می خواهم بنویسم تا؛

همه یاد بگیرند با شما بی پیرایه و بدون رودر بایستی صحبت کنند که «نصحیت به پیشوای مسلمین سزاوار است.»


امیدوارم همه یاد بگیرند از شما انتقاد کنند. به نظر من اگر کسی از شما انتقاد دارد و آن را به شما اطلاع ندهد مقصر است. همه ی ما وظیفه داریم به شما کمک کنیم و نظرات مان را بدون ترس برای شما ارسال کنیم. نامه ای که به صندوق پستی  قابل ارسال است.

آقای خامنه ای

در سخنرانی نوروزی تان یک بار به جای قوه ی مقننه  گفتید قوه قضاییه. البته این اشتباه لُپی بود و من هم آدم ایرادگیری نیستم. قطعا چنین اشتباهاتی قبلا هم رخ داده است. این را برای این گفتم که برخی از هوادران شما به یاد داشته باشند که شما هم ممکن است اشتباه کنید. به هیچ وجه شما از اشتباه دور نیستید. نمی دانم تا چه حد شهامتِ معذرت خواهی را دارید. تا چه حد شجاعتِ این را دارید که وقتی جریانی را اشتباه تحلیل کرده اید به مردم بگویید و از این بابت عذرخواهی کنید. بدانید مردم آن قدر انصاف دارند که اشتباه حکمران شان را ببخشند. ولی من سال هاست منتظر ِ موقعیتی هستم که حضرت عالی از مردم به خاطر ِ یکی از تحلیل های تان عذرخواهی کنید. آن چه در این میان اهمیت دارد این است که  پیشگامی شما در این  حرکت، فرهنگِ خود انتقادی را در میان مردم ایران جا خواهد انداخت و کلمه ی «اشتباه کردم» خیلی راحت تر از اکنون به کار خواهد رفت. کلمه ی که  کمبودش بیش از هر چیزی در سیاستِ دور از اخلاق ما دیده می شود.

آقای خامنه ای

من بعد از انتخابات به مدیریت شما اطمینانِ بیشتری حاصل کردم و متوجه شدم که حضرت عالی می دانید سیستم را چگونه اداره کنید. و این مرحله ی سخت را با تدبیر سپری کردید.

بنابراین همچنان انتظار دارم:

این مدیریت شما ادامه یابد و خدای نکرده دچار نقصان و یا سستی نشود. شما یک بار گفتید هیچ حرفِ در گوشی با کسی ندارید. به همین دلیل انتظار داریم که باز هم حرفِ درگوشی با کسی نداشته باشید و همچون 29 خرداد شفاف با مردم سخن بگویید. این را از این بابت می گویم که این روزها برخی شایعه ها شنیده می شود که گویا جناب عالی می خواهید برخی مسائل را با ریش سفیدی، و نه به مر ِ قانون و مصلحت مردم، رفع و رجوع کنید؛ که البته از شما به دور است. خودتان گفتید حرفِ در گوشی با کسی ندارید.


انتظار دارم رهبرم به گروه های سیاسی دل نبدد و دلش در گرو ِ عامه ی مردم باشد که این گروه ستون های استوار جامعه هستند و پایداری شان از خواص بیشتر است. بسیاری از خواص در پایداری از حق، عدالت و ارزش ها از عوام سست تر هستند.

آقای خامنه ای 

همه ی ما در جامعه در هر حال و در هر لحظه  در حال ِ ولایت پذیری هستیم. یا ولایت شیطان را قبول می کنیم و یا ولایت الله را. به همین مناسبت تا زمانی که حضرت عالی به ولایت الله دل بسته اید و به آن پایبند هستید، پایبندی مردم به ولایت فقیه، ولایت الله معنا می شود و به رنگِ الهی در می آید و اگر خدای نکرده حضرت عالی دل در مصلحت اندیشی های غیر حق و بر خلاف مصالح امت داشته باشید مصداق ولایت فقیه ولایت شیطان می شود. بنابراین از نظر من ولایت فقیه یک ولایت مشروطه است که می تواند ولایت الله یا ولایت شیطان باشد. 
در این میان انتقاد می کنم از آن چه شما و طرفدران تان «ولایت پذیری» می نامید و معتقدم این شعار خنثی است. چه آن که ولایت پذیری می تواند مصداق ولایت شیطان باشد.

چه زمانی این ولایت، ولایت شیطان خواهد بود؟

پاسخ به این سوال کار سختی است. البته خود حضرت عالی بارها در مورد ولایت طاغوت و ناحق سخن به میان آوردید که بنده آن ها را درست می پندارم و خوانندگان نامه را به سخنرانی های شما در این باره ارجاع می دهم که انصافا جامع و مانع است. جهتِ نمونه همین مطلبِ زیرین که از شماست و در همین سال 88 عنوان شد را از نظر می گذرانیم.

«ضابطه عبارت است از علم، تقوا و درایت. علم، آگاهى مى‏آورد؛ تقوا، شجاعت مى‏آورد؛ درایت، مصالح کشور و ملت را تأمین مى‏کند؛ اینها ضابطه‏هاى اصلى است برطبق مکتب سیاسى اسلام. کسى که در آن مسند حساس قرار گرفته است، اگر یکى از این ضابطه‏ها از او سلب شود و فاقد یکى از این ضابطه‏ها شود، چنانچه همه‏ى مردم کشور هم طرفدارش باشند، از اهلیت ساقط خواهد شد. رأى مردم تأثیر دارد، اما در چارچوب این ضابطه. کسى که نقش رهبرى و نقش ولى‏فقیه را بر عهده گرفته، اگر ضابطه‏ى علم یا ضابطه‏ى تقوا یا ضابطه‏ى درایت از او سلب شد، چنانچه مردم او را بخواهند و به نامش شعار هم بدهند، از صلاحیت مى‏افتد و نمى‏تواند این مسؤولیت را ادامه دهد. از طرف دیگر کسى که داراى این ضوابط است و با رأى مردم که به‏وسیله‏ى مجلس خبرگان تحقق پیدا مى‏کند - یعنى متصل به آراء و خواست مردم - انتخاب مى‏شود، نمى‏تواند بگوید من این ضوابط را دارم؛ بنابراین مردم باید از من بپذیرند. «باید» نداریم. مردم هستند که انتخاب مى‏کنند. حق انتخاب، متعلق به مردم است.»


آقای خامنه ای

چرا در میان منصوبانِ شما افرادی از نسل جوان و پوسته های جدید دیده نمی شود؟ همچنان چشمانِ ما خشک شد تا ببینیم چه زمانی جوانان و نخبگانی که واردِ چرخه ی مدیریتی تحتِ امر ِ شما می شوند. به عنوان نمونه مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تشیخص مردم ِ ایران می بایست عصاره ای از همه ی نیروهای زبده ی جامعه باشد. در حالی که امروز در این مجمع تنها بازنشسته های سیاسی دیده می شوند که مشخص نیست دقیقا به مصلحت امت و منافع امت گام بردارند. چه بسا حضور نخبگان جوان و کارآمد در کنار نیروهای باتجربه  و دلسوز می تواند مجمع مردمی تری را رقم بزند. چرا نباید در میان ِ اعضای این مجمع حضور بانوانِ محترم را دید؟ آیا در میان مردم ایران زمین یک زن نیست که بتواند صلاحیت حضور در این مجمع را داشته باشد؟ 


آقای خامنه ای 

انتظار دارم بیش از این در سخنرانی های تان از امام امت سخن بگویید. به نظر من بیان دیدگاه های امام خمینی که رهبر پیش از شما بودند ذهن ها را بیدار و اندیشه ها را در دفاع از مردم سالاری دینی استوارتر می سازد. از این میان می توان به نظراتِ امام در باب مسائل مختلف اهم از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی توجه داشت. در روزگار ِ ما آقای رحیم پور ازغدی با خواندن متوالی صفحاتی  از صحیفه ی امام امت نقش ِ برجسته ای را ایفا می کند. امید دارم که حضرت عالی از امام خمینی بیش از این سخن بگویید. 

آن چه باید برای شما مهم باشد و انشالله تا به حال چنین بوده است، خشنودی عوام است. چرا که خشنودی عوام خشم خواص را بی اثر می سازد. 


آقای خامنه ای 

انتظار دارم همچنان روحیه ی امید و خودباوری را در جامعه بدمید. یک جامعه ی مرده هیچ کاری نخواهد توانست بکند. عیب پوشی شما از عیوب ما ایرانیان یکی از ویژگی های برجسته ی شما است. چون مطمئنا شما نه در مقام پرده پوشی که در مقام اصلاح می بایست گام بردارید. 

امروز در حلقه ی مشاورانِ شما، آن طور که ما می بینیم، یک گروه دیده می شود که نباید دیده شوند و گروهی دیده نمی شوند که باید دیده شوند.

و اما گروهی که دیده می شوند، در حالی که نباید دیده شوند:

گروهی که در استقامت و پایداری آن در پیگیری آرمان های جمهوری اسلامی تردید جدی وجود دارد. چه آن که برخی از آنان بعضا هم کاسه ی بیگانگان شده اند.

گروهی دیگر که دیده نمی شوند، در حالی که باید دیده شوند:

منتقدین دلسوز  و عالم که هر چند عیب جوی برخی رفتارهای شما هستند، منتها دوستدار ِ نظام اسلامی هستند و خواهانِ اصلاح ِ برخی نارسایی ها هستند. هر چند زبان شان به انتقاد گشوده شده است، منتها هم پالگی با بیگانگان و جاسوسان و اشرار را در پرونده ی خود ندارند. 

آقای خامنه ای

یکی از سوالاتی که در ذهن ِ من مدت هاست نقش بسته است این است که چرا حضرت عالی دیداری با صنعت گران، تجار، کشاورزان و اساسا مولدان سرمایه ندارید؟ به نظر ِ در کنار مسائل فرهنگی و تربیتی و سیاسی، مسائل اقتصادی هم مهم است و دیدار با صاحبان صنایع و کشاورزان و دامداران می تواند گره گشای برخی از مشکلات باشد. 

آقای خامنه ای...  حرف بسیار دارم ولی... انشالله در یک فرصتِ بهتر.

آقای خامنه ای 

محاسن ِ بسیاری در شما قابل رویت است که هدفِ این نوشتار نبوده است. 


امیدوارم خدا همه ی ما را موفق بدارد. التماس دعا داریم که دعای مردان ِ صالح خدا در حق مردمان مستجاب است انشالله.

میثم امیری بشلی 

بهار89

==============

افزونه

1. یکی از دوستان به طرز خصوصی نوشته است:

سلام
نوروزتان مبارک.
آقا اینو حذف کن. دنبال دردسر میگردی؟
یه مشت آدمی میآیند اینرا می خوانند که این حرفها سرشان نمی شود میگرند بلا ملا سر هممون میارند ناروا.

من در ذهن ِ خودم موردی را نمی بینم که نشود در موردش حرف زد. در اسلام در مورد ِ هر چیزی می توان سخن گفت و اساسا امر ِ مقدس امری است که جیز نباشد. حتی اگر به قیمتِ بگیر و ببند ِ این جانب تمام شود. 

2. گویا این نقد خیلی زود اثر کرده است و یکی از نتایجش را همین امروز دیدم، یعنی:

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز از یک مرکز بزرگ صنعتی در حوزه خودرو سازی و خط تولید موتور ملی بازدید کردند.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۱/۰۸
میثم امیری

رهبر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">