تی‌لِم

روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری
  • تی‌لِم

    روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری

مشخصات بلاگ
تی‌لِم
بایگانی
چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۸۹، ۰۹:۲۹ ب.ظ

پراکنده‌جات

 

یا لطیف

این‌جا مطلبی از من چاپ شده است که درآن چند رمانِ کلیدیِ جهان را معرفی کرده‌ام. مناطِ این معرفی، همان کتابِ رمان‌های کلیدیِ جهان است که به نظرِ من به خاطرِ نداشتنِ نمایه به شدت کارِ من را سخت کرده بود.

این روزها سرم حسابی شلوغ است، هم از جهتِ کارهای علمیِ عقب افتاده‌ام؛ فکر کنم طاقتِ استادم را طاق کرده و هم دیتا جمع کردن در موردِ هم‌جنس‌گرایی و رمانی در این باب. فکر کنم این رمان برای آماده سازی خیلی بیشتر از آن چیزی که من فکر می‌کنم وقت می‌طلبد.

این را هم لو بدهم که وقتی کتابِ جدیدی بخوانم وبلاگم را آپ می‌کنم. اگر زود به زود کتاب بخوانم، این وبلاگ زود به زود آپ می‌شود، و اگر هم دیر به دیر، دیر به دیر. البته حالا حالا سراغِ مجموعه‌های عظیم (رمان) نمی‌روم.

دیگر چی را باید اعتراف کنم؟

 

   تنها چند جمله از امام خمینی پیرامونِ طریقیت و شریعت. برای این که بدانیم برای دستیابی به مقامات معنوی حفظ ظواهر شرعی هم اهمیت دارد. در این باره کتاب های شرح حدیث جنود عقل و جهل و همچنین چهل حدیث آقای خمینی راهگشاست.

 « طریقت و حقیقت جز از راه شریعت حاصل نخواهد شد زیرا ظاهر را نیل به باطن است.»

 و کسانی را که اینگونه توهم می کنند مورد شماتت قرار می دهند؛

« آنان که فکر مى کردند یا فکر مى کنند که بدون شریعت مى توانند به مقصود برسند، هیچ شاهد و دلیلى ندارند، زیرا ذات اقدس اله که راهنماست ، تنها راه کمال و سعادت را عمل به شریعت مى داند. اما آنان که مى پندارند از طریق عمل به شریعت نمى توان به طریقت رسید، آنان نیز شریعت را درست نشناخته اند و درست و صحیح به آن عمل نکرده اند و کسانى که با سیر و سلوک و شریعت و طریقت هماهنگ شدند، ولى به حقیقت بار نیافتند، براى آن است که به درستى منازل پیشین سائران و سالکان را طى نکرده اند.»

     همچنین  امام (ره) در تفسیر دعای سحر طریقت و حقیقت بدون شریعت را همانند پیکر بدون روح و دنیای بدون آخرت می دانند؛ « ظاهر بدون باطن و صورت بدون معنی مانند پیکری است بدون روح و دنیاست بدون آخرت.»

-------------------------------------------------

پانوشت: در اینجا هم مطلبی نوشتم به نام  تحلیلی روان شناسانه بر شخصیت مجازی می شناسیدم که امیدورام مقبول افتد.

page to top
Bookmark and Share
یالطیف

این چند روزه حسابی سرم شلوغ است. آخرِ سال است و فصل حساب کتاب ها. الان که نشسته بودم گفتم با خودم ببینم چه کارهایی توی سال 88 کردم و از کدام هایش پشیمانم. چند تا از کارهایی که از انجامش پشیمان هستم را خواستم لیست کنم. بالاخره آدمی که این همه جوالدوز به دیگران می زند، بد نیست سوزنی هم به خودش بزند. طبق ِ روال باید بروید به ادامه ی مطلب، البته با اجازه دوستِ کم مانندم، جناب آقای حسین عربی.

page to top
Bookmark and Share
یالطیف

دیشب نگارش اولیه ی رمان دوم به اتمام رسید. صفحه ی عنوان و صفحه تقدیم نامه چه و صفحه ی اول رمانم را این جا می گذارم. الهی به امید تو...

اما صفحه ی تقدیم نامه چه

 

و اما صفحه ی اول رمانم در البته نگارش اولیه ی آن!

page to top
Bookmark and Share
یالطیف

دیروز نتواتنستم طبق روال، سه روزانه ها را آپ کنم. داستانش از هم اتاقی ام شروع می شود این بنده خدا سرمای خفنی خورد و ما را هم سرما داد. سر درد و تب و کلا حالا بسوز و عطسه کن کی نکن. همین شد که دست به دامن ـ داروهایش شدم. دیشب هم سویتی ام که بچه ی شیرگاه است و برق می خواند یک چیزهای عجیب و غریبی به من داد و گفت بخور بده خوب است. آقا ما هم گرمش کردیم و عین معتادها افتادیم رویش و یک پتو روی خودمان و کتری دادیم و آن قدر مصمم بودم که بینی ام سرخ شد. جالب این جاست که اینترنت دانشگاه هم دیروز قطع بود و حال بهتری از حال گند من نداشت. صبحی استاد هندسه به یکی از بچه ها اس ام اس داد که امروز کلاس شان تشکیل نمی شود. هم اتاقی های من باهاش منیفلد دارند. من که پاس کردمش. یکی از بچه ها نوشت چرا استاد انشالله خیر است. آقای دکتر نجفی هم برایش نوشت امان از جواد عبدی. (اشاره به هم اتاقی من یک دانشگاه را ویروسی کرد.)

چند تا پیام خصوصی ام را هم خواندم. همه ی آن کسانی که که پیام گذاشتم عاشقانه دوست دارم و چیزی بیشتر از این هم ندارم که بگویم. یکی از آن ها پیشنهادی بود برای تغییر فونت وبلاگم که هی پر بدک هم نیست. شاید عوضش کردم.

من همچنان پایه ی سه روزانه هایم هستم حتی با همین حال نزار و بیمار. جای تان خالی صبحی تخم آب پز کردیم خوردیم چه حالی داد. من توی دهان بچه ها انداختم که نگویند تخم مرغ بلکه بگویند تخم. الان تقریبا این مساله دارد کل سویت را می گیرد و همه هم می گوییم تخم. به بوفه دار گفتم تخم داری؟ گفت نه کشیدند. فهمیدم برای آنهایی که توی باغ نیستند نباید گفت. چقدر این زمستانی دلم تنگ آیس پک است. بدجوری خوردیم به پیسی ...

راستی من این ترم یک کلاس مبانی ریاضیات هم دارم. یعنی هفته ای دو ساعت. یک جورهایی حل تمرین با اتوریته ی ۴ نموره. هفته ی قبل از بچه ها امتحان گرفتم. باورتان می شود. امتحان گرفتم ... دهان بنده خداها سرویس شده. حداقلش این است که تا به حال سوال زبان اصلی هم بهشان می دهم. امیدوارم زده نشوند. منتها خودشان هم دارند پایه بازی در می آورند و ما هم کم نمی آوریم ...

می بینید که توی پست نوشتن هم کم نمی آوریم. راستی فونتش چطور است؟

راستی من این مطالب گاندی را بگذارم که خیلی حال می دهد:


من می ‌توانم خوب باشم،
من می‌ توانم بد باشم،
من می توانم خائن باشم یا وفادار،
من می توانم فرشته‌خو باشم یا شیطان‌صفت،
من می توانم تو را دوست داشته  باشم،
من می توانم از تو متنفر باشم،
    من می توانم پاسخت را بدهم،
من می توانم سکوت کنم،
من می توانم نادان باشم،
من می توانم دانا باشم،
  چرا که من یک انسانم، و اینها صفات انسانى است
به یاد داشته باش، من نباید
چیزى باشم که تو می خواهى و تو هم.
به یاد داشته باش ،من اینجا نیستم
که چیزى باشم که تو می خواهى وتوهم.
به یاد داشته باش، من شاید  نقابى
بر صورتم داشته باشم و تو هم.
به یاد داشته باش، من را خود از خودم ساخته ام،
    تو را دیگرى باید برایم بسازد و تو هم.

به یاد داشته باش،
    منى که من از خود ساخته ام آمال من است و تو هم.
به یاد داشته باش، تویى که تواز من می سازى آرزوهایت و یا   کمبودهایت هستند.
به یاد داشته باش، لیاقت انسانها کیفیت زندگى را تعیین میکند نه آرزوهایشان.
به یاد داشته باش، من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو می خواهى وتوهم.
به یاد داشته باش ، می توانى انتخاب کنى که من را می خواهى یا نه
ولى نمی توانى انتخاب کنى که از من چه می خواهى و تو هم.
به یاد داشته باش که تو می توانى دوستم داشته باشى همین گونه که
هستم و من هم.

به یاد داشته باش که تو میتوانی از من متنفر باشى بى هیچ دلیلى
و من هم.
به یاد داشته باش که ما هر دوانسانیم..
و به یاد داشته باش که این جهان مملو از انسانهاست ،
    پس این جهان می تواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۱/۱۱
میثم امیری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">