تی‌لِم

روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری
  • تی‌لِم

    روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری

مشخصات بلاگ
تی‌لِم
بایگانی
یا لطیف 
دنیا محلِّ گذر است؛ نه به این معنا که فقط جایی به اسمِ «دنیا» می‌رود و تمام. این گزاره تنها ناظر به رفتن یا از بین رفتن یک مکان یا یک حالتِ‌ جسمانی نیست. دنیا محلِّ گذار است؛ یعنی این حرص‌وجوش‌های دنیا، این چالش‌های دنیایی، این موهای سپیدکرده، این ریش‌های سیاه نگه داشته شده، این عنوان‌های درهم آمیخته شده، این عینک‌های ریم‌لس شده، این مشت‌های گره کرده می‌روند و می‌گذرند. و اگر همه‌ی این‌ ویژگی‌های فیزیکی یا شیمیایی یا شخصی تنها برای رسیدن به میزی، شهوتی، و ثروتی باشد، نه از تاک نشانی ماند و نه از تاک‌نشان. 
انتخابات هم یکی از این مناسبات دنیایی و عرفی ما آدم‌هاست. ما آدم‌ها که آن قدر ستم کردیم در حقِّ اولیا، آن قدر جفا کردیم در حقِّ‌ صلحا، آن قدر سخت گرفتیم بر انبیا، که محرومیم از نعمتِ‌ ولایتِ‌ پرتوآفرینِ مستقیمِ امام معصوم. آن چنان که دور مانده‌ایم از تلألو نورِ مستقیم آفتاب و با رأفتِ الهی شدیم مشمول در ظلِّ نور آفتاب پسِ ابر. و این ابر چیزی نیست جز جهلِ ما و غفلتِ ما و نادانیِ ما...
من نمی‌گویم انتخابات بد است یا این مناسباتِ دنیایی نادانی است. هرگز. بلکه می‌گویم حال که چاره‌ای نداریم جز تن در دادن به مناسبات دموکراتیک و گریزی نیست جز انتخابِ عرفی از میانِ آدم‌های معمولیِ شبیه به خودمان، چرا باز از گرمای وجودِ‌ امام معصوم بهره نمی‌گیریم؟ چرا از آفتاب پشتِ‌ ابر را به کسوف کامل برده‌ایم؟
چرا حرفِ‌ دین را نمی‌زنیم؟ برادران، خواهران، رفقا، عزیزان، متدینین، بی‌دینان، سکولارها چرا از مبانی، از زیر ساخت، از ساحتِ تفکّری‌مان حرفی به میان نمی‌آوریم؟ چرا می‌ترسیم از رأی نیاوردن؟ چرا هراس داریم از دیده نشدن؟ چرا این قدر دیپلمات شده‌ایم؟

من امروز مناظره‌ی انتخاباتی با تمِ فرهنگی بین حجت الاسلام شهاب مرادی و آقای دکتر گیل‌آبادی را دیده‌ام. حتماً برایم جالب بود که ببینم شهاب مرادی که خو کرده با منبرها، گریه کرده با روضه‌ها، خندان با لطیفه‌هایش بوده و هستم، چگونه می‌خواهد من را به نفع قالیباف استحمار کند. با این پیش‌فرض سراغِ‌ این برنامه رفتم. و در دلم می‌اندیشیدم بالاخره او هم آمده تا عمری اعتبار و آبرو و حیثیّتش را بریزید پای نامزدی که بارها به او انتقاد کرده و می‌کنم. شهاب مرادی چرا می‌خواهد همه‌ی نگاه‌های امیدوار هزاران دانشجوی مجرّد و متأهل بهره برده از کلاس‌هایش را پای قالیباف خرج کند؟ همه‌ی آن انگشت‌های جویده‌ شده‌ی دخترِ لرزانِ دانشگاه تربیت مدرس، قرار است اسمِ‌ قالیباف را به اعتبار شهاب مرادی بنویسد؟ همه‌ی امیدها و بیم‌ها و همه‌ی حساب‌هایی که من و دوستانم برایش باز کرده بودیم چه؟ شهاب مرادی قالیبافی شد در مملکتی که هنوز احساسی است و آرایش مبتنی است بر احساسات! زئوس تو هم؟ 
از یونان باستان همه‌ی چراغ‌های هشداردهنده‌ام روشن شده است. شهاب مرادی را بین انتخاب بین قالیباف و دین می‌دیدم. شهاب مرادی را بین همه‌ی سخنانِ دینی و راهنمایی‌های عبادی-اجتماعی و در مقابل جهت‌گیری به نفع یک سلیقه‌ی سیاسی می‌دیدم. (با این پیش‌فرض که هیچ سلیقه‌ی سیاسی در ایران، کامل نیست؛ نه هیچ سلیقه‌ای حزب‌ِ الله است و نه هیچ سلیقه‌ای حزبِ شیطان.) شهاب مرادی را در آزمون آیه‌های اوّلیه‌ی سوره‌ی عنکبوت می‌دیدم؛ با نگرشی منفی‌تر! که مثلاً سرانجام خیّاط تو کوزه افتاد! 

به شهادتِ‌ نوشته‌های پیشینم قطعاً من رأی‌ام قالیباف نبود، الان هم معلوم نیست رأیم ایشان باشد. واقعاً‌ معلوم نیست. نمی‌خواهم فیلم بازی کنم. هنوز کفه‌ی قالیباف در ذهنم سبک‌تر است از افرادی دیگر. ولی با نماینده‌اش حال کردم. همین. 

دغدغه‌های مقطعی انتخاباتی وقتی شیفت پیدا کند به دغدغه‌های دینی، یعنی طرف توانسته مجذوبم کند. رویکردها به جای این که مردم چه می‌پسندند، انتقال پیدا کند به گره‌گشایی‌ به سبکِ دینی و قرآنی، حال می‌کنم. وقتی روحانی دوای تلخ را به شیرینی سکرآورِ مقطعی تریجیح می‌دهد کیف می‌کنم. و آقای شهاب مرادی به عنوان یک روحانی، یک ملبّس به لباسِ امام صادق، از یک حقیقت دفاع کرد.
حرف‌های شهاب مرادی همان حرف‌هایی بود که در هیأت شمس‌آباد نقل کرده بود. اگر شهاب مرادی در آن شب در یک جمع کوچک چند نفره گفته بود که «عبارت قول مومن حجّت است برای هتل‌دار جهت پذیرش کافی است»، تکرار دوباره‌اش در برابر دیدگان چند میلیونی برایم نشاطی دینی داشت. سماع‌گونه بود حالتم وقتی دیدم روحانی اجتماعی و تلویزیونی، مبانی و ریشه‌های حرف‌هایش تابعی از متغیرهای دینی است و نه تابعی از متغیرهای انتخاباتی. 
شاید تأیید این که ما هم نمی‌خواهیم به زور مردم را مسلمان کنیم، چند صد هزار رأی به سبدِ قالیباف اضافه می‌کرد. امّا روحانی مکتبِ آیت الله مجتهدی و شاگردِ‌ خارجِ رهبری، خودش را هرگز وارد این دست پیچیدگی‌های شیطانی نمی‌کند. گلویش و ستون فقرات و سینه‌اش را صاف می‌کند و صاف توی چشم مخاطب نگاه می‌کند و می‌گوید من می‌خواهم تو را مسلمان کنم. من می‌خواهم جامعه‌ام جامعه‌ی اسلامی باشد. من دغدغه‌ی دین دارم. اصولاً‌ آخوند یعنی همین. یعنی کسی که نه با زور بازو و اجبارِ باتوم، که با زور عقل و دلیل و با زور تمنّا و خواهش و اجبارِ نگاه و لحن و داستان می‌خواهد بگوید مردم اسلامی زندگی کنید. آخوند با همه‌ی زورش، نه زور جسمی یا اجبار فیزیکی، ولی حتما‌ً با همه‌ی توانش می‌خواهد و باید مردم را مسلمان کند. و او گفت من نماینده‌ی قالیباف نیستم، نماینده‌ی لباسِ خوش‌رنگ و ریش‌ِ خوش‌تراشی هستم که از آن قالب با شما صحبت می‌کنم. 
حجت الاسلام مرادی هرگز از قالیباف دفاع نکرد. شاید بحثِ تراکم‌ها دامی بود که در آن بیافتد و واردِ یک دعوای بی‌حاصلِ رسانه‌ای شود. ولی او در دام نیافتاد. حتّی با بی‌اعتنایی از تضادِّ سنّت و مدرنیته که یک دروغ و اولویّتِ به طور کاذب مطرح‌شده است، عبور کرد. به این پرداخت که باید دولتِ دینی داشته باشیم نه دینِ‌ دولتی. یعنی باید با سازوکارهای دینی، با اصولِ دینی، با روشِ دینی، با آخوندِ دینی مسجدمان، مدرسه‌مان، جامعه‌مان را اداره کنیم. راه این وسط مردم است. راه سپردنِ امور به دستِ‌ مردم است. چون حتماً مردم ما حتماً ظرفیّت دینی بیشتری از دولت دارند. 

زدنِ مصرف‌گرایی، زدنِ تجمل‌گرایی، زدنِ شتاب‌زدگی، همه ناظر به آن روش‌های دینی است. روشِ دینی در کنار نماز استعانت می‌طلبد از صبر. روش دینی یعنی استفاده از دستمال تمیز. دستمال کثیف یعنی عجله و شتاب‌زدگی. دستمال کثیف یعنی دروغ و ریا و غیبت.
وقتی آقای مرادی ظاهر مردم را می‌زند، به باطن مسئولین هم توجّه دارد. و قالیباف هم جزیی از این مسئولین است. (البته این نشان دهنده‌ی باطن کلاس‌های تفسیر قرآن ما هم می‌تواند باشد. که این نقدی است دگر که باید در فرصتی دیگر مطرح شود).  وقتی آقای مرادی به دینِ مردم و روش‌های درست توجّه می‌دهد، ناظر به برنامه‌های یک فردِ خاص نیست، بلکه ناظر است به تتبعات فقهی و دینی خودشان. 
مرادی به درستی راه حل‌های فرهنگی را از نامزدِ‌ موردِ علاقه‌اش دور کرد به نفع روش‌های دینی و اصول مذهبی. انحصار برنامه‌ها را توسعه داد تا مسئولیّت‌های دینی و فقهی. این یک کار مهم است. خیلی مهم است این که شما بگویید این برنامه‌ی من است تا در نسبت با آن بگویید این برنامه‌ی فقه و دین است. و خلّاقیّت از همین این‌جا شروع می‌شود. وقتی شما انحصار را از روی یک کاندیدا بردارید و آن روش‌ها متبّع از همه‌ی ظرفیّت‌های فرهنگی کنید، خلّاقیّت‌های مردم را شکوفا کرده‌اید. (نگاه کنید به تکّه‌ی فوق‌العاده از روی دست هم نوشتن مسئولین). وقتی مقوّم‌های برنامه‌های دولتی، ظرفیّت‌های هنرمندان و فقها و سیاست‌مدران باشد، یک دولت موفّق خواهیم داشت. مشکل برنامه نداشتن نامزدها نیست، مشکل منحصر بودنِ برنامه‌ها است. ولی در سخنان شهاب مرادی، هیچ انحصاری دیده نمی‌شد. چرا که هیچ جا نگفت این برنامه‌ی قالیباف است و همین باید اجرا شود و لا غیر.
و اضافه کنید به همه‌ی این‌ها انتقادهای اجتماعیِ درست. انتقادهای مردم‌شناسانه که اتّفاقاً مردم را ناراحت نمی‌کند. این عالی بود. من این برنامه را دوست داشتم چون شهاب مرادی برعکس همه‌ی نامزدها فقط دولت را مقصّر نمی‌دانست. این نوع نقد در دورانِ‌ انتخابات خطرناک است. این که شما بگویی ما مردم هم خیلی جاها مقصّر هستیم. 
خنده‌دار این‌جا بود که گفت من از قالیباف این انتظار را دارم. این جور تبلیغی است؟ ولی شما از دیدِ‌ دینی نگاه کنید. از دید دفاع از یک حقیقت مطلق. از این دید، فقط از جلمه‌ی آخر شهاب مرادی می‌شد فهمید که این دارد به نفع قالیباف تبلیغ می‌کند. امیدوارم قالیباف تلاش کند که بیانش را شبیه‌تر کند به حاج آقا شهاب. دوستی او با شهاب مرادی برایم فوق‌العاده امیدوارکننده است. انشالله که از این فرصت استفاده کند. امیدوارم از این ظرفیّت گفتمانی و این حرف‌های مبنایی استفاده کند. چون ایشان نماینده‌ی قالیباف است، چنین امیدواری دور نیست. 
شاید حجت الاسلام شهاب مرادی از این همه تعریف‌ها ناراحت باشد. من کمی ذوق‌زده هستم شاید. ولی حاج آقا شهابِ‌ عزیز! شما در این انتخابات از عنکبوت عبور کرده‌اید، اوایل مؤمنون هستید. شاید هم اوایل حشر... ای همه‌ی ایرانیان، ای همه‌ی ایرانیان به هر کس و دینی اعتقاد دارید، لعنت صهیونیست‌ها را فراموش نکنید؛ با خواندنِ سوره‌ی حشر.

پس‌نوشت:
1. هر گونه برداشت آزادی از این نوشته مجاز است و همین طور هر نوع دخل و تصرّفی. فقط اگر چنین کردید بنویسید برداشتِ‌ آزادی از این نوشته.
2. من سعی کرده‌ام در این نوشته تا آن‌جایی که امکان دارد از ظرفیّت گفتمانی اسلام و حضور اجتماعی اسلام دفاع کنم. و دوست دارم قالیباف از آقای مرادی بیاموزد. از این که دین اسلام را وارد گفتمان کنیم و از آن راه مشکلات را حل کنیم.
3. و امّا مناظره‌ی دوّم که حمید از من خواسته بود چیزی بگویم:
ببین حمید جان، مناظره‌ی دوّم به مراتب مناظره‌ای ضعیف‌تر، سردتر، و آمفوترتر از مناظره‌ی اوّل بود. مناظره‌ی دوّم شبیه جدل‌ها و بی‌موضوع بودن‌های بحث‌های خودمان بود. همین که هر کدام‌مان یک چیزی بگوییم و هر کس دیگری در اطرافِ آن حرفِ ما متلکی بیاندازد و تازه از موضوع دور شود. سؤال‌های مناظره‌ی دوّم سؤال‌هایی بی‌روح و بی‌ارتباط با جامعه‌ی ما بود. مرتضی حیدری که مناظره‌ی اوّل را که حائز برخی استانداردها بود اجرا کرد، نباید این خفّت را به خود می‌خرید که این نمایش سرد و بی‌مزه را اجرا کند. مناظره حتّی از حدّاقل‌های پویایی به دور بود. اگر جلیلی بحثی با روحانی داشت، این بحث در ساختار صلبِ مناظره‌ی از بین رفت. از دلِ این مناظره چیز زیادی بیرون نیامد. معلوم نشد عارف فرق بین رمان و داستان را می‌داند یا نه! معلوم نشد جلیلی فرق بین حاج منصور و مدونا را می‌فهمد یا نه! معلوم نشد قالیباف فرق بین فرهنگِ مسجدی با فرهنگ مسجدسازی را می‌فهمد یا نه. منظورم این است که دانش و هوش فرهنگی نامزدها به آزمون گذاشته نشد. وقتی کسی محک نخورد، چطور می‌توان درباره‌ی توانایی‌هایش صحبت کرد. من از کلِّ آن مناظره بحث جلیلی و مثالش از فیلم تنهای تنهای تنها و همین طور بچّه‌های آسمان را پسندیدم. تازه جلیلی که یک آدمِ مطّلع مثلِ وحید پشتش است، اسم دو فیلم از سه فیلم را ناقص گفت. مطمئن باشد باقی هم همین طور هستند. جلیلی هرگز لحن و زبانِ تبلیغاتی ندارد. او باید این طور می‌گفت: «آقایان شما اصلاً فیلم تنهای تنهای تنها را دیدید؟» این دست پرسش‌گری همراه با متلک‌گویی در سخنان جلیلی نبود. با این وجود نقطه‌ عزیمت جلیلی که در راستای آزادسازی ظرفیّت‌ها بود از همه بهتر و ساختارمندتر گفته شد. به نظر من جلیلی آدم ظاهرساز یا مردم‌فریبی نیست. جلیلی همینی که هست نشان می‌دهد. جلیلی و حدادعادل برای‌شان رأی‌آوری مهم نیست. برای‌شان دفاع از انقلاب اسلامی و تأکید بر این راه سخن‌شان است. چه رأی بیاورند و چه رأی نیاورند. در این مناظره ولی حدادعادل نتوانست مشکل امروز ما را بشناسد. اشاره به نقاطی کرد که در آن نقاط قالیباف آدم اجرایی‌تر و قوی‌تری است. با وجود این که منظر فرهنگی قالیباف عالی نبود، ولی حائز نکاتی بود که می‌توان با مشاورهای خوب مثل شهاب مرادی آن را اصلاح کرد و سامان داد. یعنی قالیباف آدمی هست که بتواند به عنوان بازوی اجرایی حرف‌های جلیلی عمل کند یا جلیلی آدمی هست که بتواند مشاوره‌ها و جهت‌های فرهنگی درست به قالیباف بدهد. این خیلی مهم بود. نه جلیلی قالیباف را نقد کرد و نه قالیباف جلیلی را. چون بحث هر دو ناظر به تولید منزلت بود. قالیباف گفته پای کار است و حاضر است چنین کند و جلیلی اتّفاقاً در این حوزه با برنامه نشان داد. بعد از این مناظره و پس از صحبت‌های دیروز آقای شهاب مرادی، ترکیب‌بندی رأی من تبدیل شد به جلیلی، قالیباف، رضایی، روحانی، عارف. (طبق گردش نخبگان من هرگز به ولایتی و حدادعادل و غرضی رأی نخواهم داد.) قبل از این قالیباف بین روحانی و عارف بود. ولی دروغ چرا در ساختار رأی دادنم او بالا آمد. ولی هنوز جلیلی انتخابم است تا ببینیم امروز چه می‌شود. شاید امروز یکی آمد گفت من برای آزادسازی ظرفیّت‌های ملّت چنین برنامه‌ و سازوکاری دارد. به نظرم باید گفتمانی رأی داد. در رأی گفتمانی ناظر به شرایط موجود، جلیلی نزدیک‌تر به انقلاب اسلامی و آرمان‌هاش است. ولی مناظره‌ها در شأن انقلاب نیست. در مناظره‌ی فرهنگی، صداوسیما و مشاورهای نامزدها و خودِ نامزدها نمره‌ی مردودی گرفتند. نمی‌دانم چرا نسبت به آن ساختار خوب مناظره‌ی اوّل عقب‌نشینی کردند.

نظرات  (۲۰)

میثم جان!

باز کن آن پنجره را ببینین باد از کدام طرف می وزد!

(ننوشتم سلام چون واقعاً بی معنیست وقتی میخواهی کنایه بزنی اول سلام کنی. ولی با این حال امیدوارم همه سلامت باشند خصوصا شهاب مرادی عزیز. که بسیار دوستش می دارم.)

پاسخ:
باد از طرفِ قالیباف می‌وزود و احتمالاً ایشان می‌خواهد من را استاندار مازندران کند.
۱۶ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۳۸ حمید طایفه کاظمی
سلام 
فکرکنم اگر شهاب مرادی کاندید میشد حتما به او رای میدادی. حالا هم عجله نکن از قالیباف اصلح تر هم وجود دارد.
پس نقد مناظره دوم چه شد؟ چشمت الکی بود؟
یا علی

پاسخ:
سلام.
معلوم است رأی می‌دادم.
عجله نکن. تو هم یک مقدار خودت را نشان بده. 
اصلح درست است. دوّماً من قالیباف را اصلح ندانسته‌ام. 
فردا بیا ببینیمت.
۱۷ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۰۷ سمیرا روشنایی
سلام.
1. این "قطعاً من رأی‌ام قالیباف نبود، الان هم معلوم نیست رأیم ایشان باشد." یعنی شاید هم باشد؟!
دارید از مواضعتان کوتاه می آیید!
2. "قول مومن حجّت است برای هتل‌دار جهت پذیرش کافی است." را برای چهارمین بار (حداقل) می گفتند. 2 بارش در صدا و سیما بود.
3. "حرف های مبنایی"!؟ :)

4. اینکه آیا آقای قالیباف خواسته اند از ظرفیت تبلیغیِ آقای مرادی سوء استفاده کنند یا نه، نگران کننده است! خیلی زیاد!!

پاسخ:
سلام. 
1. شاید هم نباشد. کوتاه آمدن از مواضع را بفرمایید. ولی عوض شدن رأی آدم خیلی مسأله پیچیده‌ای نیست. ولی احتمال رأی دادنم با قالیباف خیلی کم است. ببینید  من این متن را صادقانه نوشته‌ام. شما که چهار با قول مؤمن حجّت است را شنیده‌اید، واقعاً قول این شبه مؤمن برای‌تان حجّت باشد. آن هم این که رأی دادن حقیر به قالیباف بعید است.
2. حرف‌های مبنایی یعنی همین حرف‌های آقای مرادی در این برنامه.
3. کدام سو استفاده؟ این حقِّ هر کسی است که به نفع هر کسی تبلیغ کند. سو استفاده زمانی است که طرف ندانسته واردِ یک بازی شود. من این مورد را چنین نمی‌بینم. 

سلام

مسلم است که قالیباف تو را استاندار مازندران نخواهد کرد. من را سرپرست سپورهای محله مان هم نخواهد کرد. جالب است که هرکه رأیم را می پرسد پیش فرض جلیلی در ذهنش شکل گرفته. آنجور که تو آرمانی از جلیلی می گفتی و می نوشتی بسیار بعید بلکه مستبعد بود که به سمت قالیباف چرخش کنی!

اصلح یعنی چه؟ یعنی اینکه ببینی در زمان کنونی کشور به چه احتیاج دارد؟

به جلیلی، ولایتی، قالیباف یا روحانی؟

این طنزی هم که به کار بردم کپی کار مرحوم فومنی بود در گل آقا. کنایه ای بود به آقای خلخالی به واسطه ی شاغلام! احتمالا ظرفیت آقای خلخالی از حضرتتان بیشتر بوده است.

پاسخ:
سلام. 
ظاهربینی و عجله موج می‌زند. این نوشته هرگز در رثای قالیباف نیست. اگر بود... مهم نیست. تو فکر کن این نوشته به نفع قالیباف است. 
به نظرم جلیلی یک احمدی نژاد دیگر است البته با توانایی‌ها و جذابیت‌های به مراتب کمتر.
پاسخ:
اشتباه می‌کنی. من نظرم نسبت به جلیلی در مناظره فرهنگی بسیار بهتر شد.
راستی آنی که باید جذّاب باشد نیکول کیدمن است. 

سلام

من کی گفتم این نوشته به نفع قالیباف است؟!

من گفتم تو چرخش کرده ای. آن هم خیلی حرفه ای. حیف که به ذهن خوانی و نیت خوانیم محکوم خواهی کرد، ارنه...

من طرفدار هرکه باشم حتی دکتر روحانی یا تو طرفدار هرکه باشی حتی دکتر عارف تفاوتی نمی کند. مهم اینست که به قول امیرخانی در داستان سیستان سکه ی ما را به نام دیگری ضرب کرده اند.

یا علی مدد

سلام
نویسنده عزیز
گفتمان انقلاب چرخش نخبگان ندارد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اگر منصفانه نگاه کنی باید خودت بفهمی!
حجت شرعی برای رای مهم تر است از چه و چه و چه !

پاسخ:
سلام.
متأسّفانه نمی‌توان طبق عملکردِ جمهوری اسلامی به شما جوابی داد. تقریباً درست می‌فرمایید. ولی خدایی‌اش اصل گفتمانِ دینی چنین نیست.
سلام

این سلام را جهت نشان از برادری و مبنای صداقت چون نام خداست بدانید.
دانشجوی این مرزو بوم ام نیم از عالم باد بلکه خاک... گذشت گفتمان و talkative بودن. کجای فرهنگ گفته است با حسین و یکی دو تا از بچه ها برید استانبول!! سر مذاکرات استانبول!! سر حقوق حقه ی محرمانه ی محرمان من!! ؟؟ نگید مبنا که به تمام مبناهای دینی تان خدشه وارد میشود چرا که نادانسته و شاید دانسته ( که بعید میدانم) از گفتمان فرهنگ محور اقای سعید جلیلی حمایت کردید!! متنتان گیرا و فرد مورد بحث آشنا.. اما رک و خودمانی بگویم ایا نمیخواهیم دست از گفتمان زدن برداریم و گفتمانی عمل کنیم؟؟ ایشان کی و کجا در قبال مسیولیتهاشان گفتمانی عمل کردند؟؟؟ بله شاید گفتمان در گفتمان صادق باشد اما در عمل کار براید به گفتمانی نیست برادر. بخواهیم به کسی رای دهیم که عمل کرده باشه... کار اجرایی کرده باشه... نکته بعد اینکه یک شعار تو این خاک دو بار رای نیاورده منظور دو بار 8 ساله ... من رای ام اقای دکتر قالیباف و دلیلم عملکرد ایشون هست. و و و مشاوران قوی ایشون که در شهرداری هم از این مشاوران مورد بحث بهره بردند. بسه زیاد گفتمان نمودم... من الله التوفیق
پاسخ:
سلام. 
شما عمل‌تان مبتنی است بر یک تئوری و گفتمان. آدم بی‌گفتمان در دنیا نداریم. و خدا حفظ کند داریوش آشوری را به خاطر تولید این واژه. 
این متن در واقع به نفع قالیباف است؛ ولی فهمش کمی سخت است. 
خدا شما را موفّق بدارد.
سلام

بسیار ممنون از مطلبی که نوشتی، قلم خوبی داری

من هم نسیت به حاج آقا مرادی ارادت ویژه دارم و وقتی دیدم ایشون نظرشون رو علنی کردن کمی تعجب کردم. اینکه ظرشون رو بگن حق ایشونه اما حاج آقا وقتی این کار رو انجام می دن من یقین دارم موضوع بیش از استفاده از حق اظهار نظره.
مطمئنم که موضوع بیان تکلیف شرعیه.
توی این دوره افراد رنگارنگی هستن و وقتی شخص آگاه، صالح، دلسوز اسلام و ولایت مداری مانند حاج آقا شهاب مرادی فرد اصلح از نظر خودشون رو معرفی می کنن، من مطمئن می شم که این بهترین انتخابه.

من و خانواده ام به قالیباف رای می دیم چون یقین داریم شناخت حاج آقا از این 8نفر کاندیدا خیلی بیشتر از ماست. مهم نیست اون ها چطور دارن تبلیغ می کنن یا اینکه ...... برامون این مهم که حاج آقا مرادی به راستگو بودن اون ها در مورد گفته هاشون شناخت بیشتری داره.

راستی متن شما رو که برای پدرم خوندم ایشون هم نظرشون مثل من بود و می گن شما قلم خوبی دارید
پاسخ:
سلام. 
در رأی دادن رابطه‌ی ترایایی برقرار نیست. مثلِ برخی اتّفاق‌های فقهی. ترایایی یعنی اگر A با B رابطه داشت و B هم با C رابطه داشت، A هم با C رابطه دارد. امّا این رابطه در رأی دادن انتخابات مثل رؤیت هلال ماه قمری برقرار نیست. یعنی اگر از طریق دو نفر عادل بر آیت الله A ثابت شد که امشب اولِ ماه است، آیت الله B نمی‌تواند نتیجه بگیرید که پس بر من هم ثابت شد که امشب اولِ ماه است. یعنی در رأی دادن قاعده‌ی ترایایی برقرار نیست، بیشتر فکر کنید.
خیلی نمیخاد فکرکنی رای شمادرنهایت جلیلی ست 
پاسخ:
عجب!
۱۷ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۴۳ حمید طایفه کاظمی
سلام
گفتم نقد بنویس بر مناظره ی دوم. اینها که تبلیغ و نظر جنابتان است. ضمنا بهتره هرچه سریعتر ترکیب بندی رأیت را عوض کنی. چون آقایان نشان دادند که دلیل نقد نکردنشان از دیگران، دفاع از انقلاب و گفتمانی عمل کردن نیست ، چرت و پرت گوییشان است.
یا علی
پاسخ:
سلام. نقد هم بود حرف‌هایم.
سلام،
در این کشور کسانی که صادقانه در جهت پیشرفت ایران تلاش می کنند و در واقع نوک پیکان مبارزه می باشند بی شک از گزند تبلیغات مسموم و منفی عده ای که در سایه قرار دارند و چهره شان  از بس که نور جهاد  و تلاش به آنها نتابیده  و عرق از جبین نریخته اند سفید شده، و مردم را به اشتباه می اندازند،بی نصیب نیستن.
متاسفانه سیاست بازی و سیاست زدگی گریبان برخی ازنامزده ها را گرفته و در مناظره سیاسی روز جمعه برای من مشت چند تاشون باز شد.  غر زدن و مقصر دانستن دیگری و مبرا دانستن خود یکی از ویژگی های بارز این سایه نشینان است.
قبلا دیدگاهم را درباره متن فوق به عرض رساندم.

در پایان باید بگویم دیدگاه من نسبت به  آقای قالیباف این است که ایشان انسان خدوم و وارسته ای برای کشور عزیزمان ایران می باشد.
 


پاسخ:
سلام. 
بابا ما به شما اردات داریم جلیل جان. من دوست‌تان دارم. 

سلام متن خوبتان را کامل مطالعه کردم و  باید بگویم حستان به شهاب مرادی برای اغلب جوانانی که پای منبر ایشان بودند و یا شاگرد کلاس مجردهایشان هستند بسیار باور پذیر و خاطره انگیز است

من ساعتهای زیادی پای صحبتهای ایشان بودم الحق که جنس حرفها و دلسوزی هایشان از جنس اخلاص است  و مطمئنم برای منافعشون کاری رو انجام نمیدن

 

 شهاب مرادی با اعتمادترین فردی هست که میشناسم و علی رقم نظر خودم به رای ایشون رای خواهم داد و نظر رویت هلال ماه شما رو هم اصلا قبول ندارم

 

چون وقتی کسی توانسته اعتماد من را جلب کند و علم و هوشمندی و دلسوزیش برایم مسجل شده چرا رایش را بر نظر خودم مقدم ندانم؟ و سلیقه ای عمل کنم!

 شهاب مرادی با قبول نمایندگی فرهنگ دولت قالیباف ، سند تضمینی هست برای فرهنگ و رسوم دولت آینده ی کشورمون و من موثق تر از این سند ، سند دیگری را نمی شناسم

 

واقعا به آقای قالیباف بخاطر حمایت حاج آقا از ایشان تبریک می گویم

به شما هم پیشنهاد میکنم از اعلام نظرتون نترسید،  و  واضح با هرکسی که هستید بگویید ، این کمترین کمکی هست که به نامزدتون میکنید، هر کی که باشه

پاسخ:
سلام.
من که قبل‌تر گفته‌ام. من به جلیلی رأی می‌دهم. 
قبول نظر حاج آقا به معنی تقلید کورکورانه نیست!

ایشون رو در پاره ای مسائل آگاه تر از خودم می دونم و در چنین شرایطی هر وقت یقین داشته باشم که کسی از من نسبت به مسئله ای آگاه تره حرفش رو می پذیرم.

اگر به پزشکی اعتماد داشته باشم که چشم پزشک ماهری هست وقتی می گه فلان شماره عینک برات مناسب تره حتما من استفاده می کنم
یا اگر مهندس با سواد و منصفی بهم بگه این بخش از دیوار خونتون باید فلان بشه من به حرفش اعتماد می کنم و اون کار رو انجام می دم.

من حاج آقا مرادی رو بیشتر از یک مشاور و روانشناس باسواد و مذهبی می دونم.
ایشون شناخت خیلی خوبی از این 8 نامزد ریاست جمهوری داره و نظراتش و نگرشش رو می پسندم، اولویت های ایشون اسلام و ولایت فقیه و آسایش مردم هست.
خیلی ساده، کسی رو انتخاب می کنن که در عمل هم همین طور باشه (شناخت من در حد کلام این افراد هست و شناخت ایشون بسیار بیشتر از کلام!)
من آگاهانه حرف ایشون رو می پذیرم.

در مورد مثالی که زده بودید:
اگر مرجع تقلید A رویت را اعلام کند و مرجع B هم آن دو نفر را عادل بداند حتما اعلام خواهد کرد. نکته در میزان شناخت این دو مرجع تقلید از آن دو نفر دارد.
پاسخ:
اگر پزشک ماهر دیگری تجویز دیگری کرد چه؟ اگر مهندس چیره‌دستِ دیگری نظرِ دیگری داشت چه؟ 
درباره‌ی مرجع تقلید هم عرض کنم که ممکن است مرجع A مرجع B را عادل بداند، ولی در اعتمادش به آن دو نفر عادل شک کند. از همین روست که معمولاً تیم‌های استهلال بیوت مراجع مستقلِّ از یکدیگر است.

واقعا تعجب میکنم که رایتان جلیلی است انتظار هرکسی را داشتم به جز ایشان

 

واقعا متوجه نشدید که ماهواره ها در زبان مردم انداختند که اقای جلیلی ذوب شده و در راه ولایت است و بعد از آن روی این مسئله مانور دادن و مردم هم گول یک سیاست معکوس را خوردند ، و اقای جلیلی چه ناشیانه از سود همین صحبتها در فیلم تبلیغاتی اش استفاده کرد، آیا چیزی به این واضحی را نمی بینید؟

 اقای جلیلی شخصی است که به جز طرفداری مصنوعی از ولایت و در بوق و کرنا کردن جانبازیشان حرفی برای گفتن ندارند و سابقه ی عملکرد خاصی هم ندارند

 

یک نشانه ی دیگر اینکه،  هرجا که پناهیان انجا بوده بوی دروغ  و ریا و تزویر را استشمام کردم و خدارو شاکرم که فریب نمی خورم، جلیلی همان کسی است که آمریکا و اسراییل می خواهد ، وگرنه 24 ساعت در ماهواره طرفداری ولایت ایشون رو تبلیغ نمی کرد و براش رای جمع نمی کرد

 

واقعا که هر بلایی سر ملت ایران بیاد تقصیر خودشونه، که حتی با وجود این همه نشانه و حجت باز بدترین را برمی گزینند

 

 

پاسخ:
سلام. 
شما اگر آدمِ صادقی هستی، اسمت را بنویس تا بدانم با کی دارم صحبت می‌کنم. وبلاگ یا نوشته‌ای در اینترنت داری بهم معرّفی کن تا بخوانم و با منظومه‌ی فکری شما آشنا شوم. من میثم امیری هستم.
فکر نمی‌کنم فقط ولایت‌مداری یک کاندیدا برایش عامل خوبی برای رأی‌آوری باشد. این پیش‌فرض را اصلاح کنید. 
انشالله استشمام‌تان هم اصلاح شود. کمی با طلب خیر و نیکی و همراه با خیرخواهی به دنیا بنگرید رفیق. 

علیک سلام

با نوشتن اسمم هم نخواهی دانست که من کیم پس چه فرقی می کند؟ محمد،  عباس، صغری یا کبری/ منظومه ی فکری ام را هم برای خودم بگذار،  و اگه می تونی جواب درستی بده

 

این یش فرض را شما اصلاح کنید، برای من اصلاح شده هست که فریبش را نمی خورم ، به شعار تبیغاتی جلیلی دقت کرده اید؟ برگ برنده ی ما / شهید زنده ی ما  / هر چی فکر می کنم معنیش را نمی فهمم، یعنی جلیلی شهید زنده است؟

 توجه کردید قضیه دستگیری ریگی را چطور تعریف می کرد این سرباز گمنام، انگار این راز که او باعث دستگیری ریگی شده بود را نگهداشته بود تا در فیلم تبلیغاتیش رو کند،

 

 چرا تو 30 دقیقه فیلم تبلیغاتی فقط و فقط روی این قضیه ولایت مانور داده میشه ؟ واقعا مشکل ما همین سیاست زدگی هاست؟

 چرا در میتینگ هاشون مشکل جوانان ما رو ولایت پذیریشون می دونند؟ و توصیه شان اینست که جوانان باید وَلایت پذیر باشند نه وٍلایت پذیر که ولایت با وَ درجه ی بالاتری از ولایت را نشان می دهد، خدای من آیا این افراطی گری نیست و آیا این آدم به قصد تخریب ولایت نیامده که این بحث ها را پیش می کشد؟؟؟ چرا در حرفهایش همش فتنه ی 88 را یادآوری می کند؟ و پای تریبون از انحراف می نالد؟ این آقا دغدغه اش همین است جنگ جنگ جنگ، و می خواهد با روی کار آمدن دولتش به بسیجی های افراطی ظرفیت های بیشتری را بدهد،

هر هفت نامزد دیگر از جلیلی اصلح ترند حتی غرضی چون  تا فردا صبح می توانم دلیل بیاورم که این فرد دارد ملت را گول میزند

در مورد پناهیان هم استشمامم تغییری نخواهد کرد و پرداخت بیشتر به این موضوع را غیبت می دانم و از آن می گذرم

شما هم اگر جوابی ندارید بهتر است بروید دید سیاسیتان را عمیق تر کنید ، تا متهم به سطحی نگری و فریب خوردگی نشوید

 

پاسخ:
سلام.
متأسّفانه به این درک از فضای مجازی نرسیده‌اید که با هویّت خودتان کامنت بگذارید. چنین رویکرذی خودش فرار کردن از واقعیّت و دور ماندن از شفّافیّت است. مهم نیست اسم شما چه باشد، مهم این است که این درک‌تان از فضای مجازی را تغییر دهید. چون شما نمی‌توانید آدمِ بی‌نام و نشان یا سه نقطه‌ای باشید. این توهین به خودتان است. 
من هم جوابی درباره‌ی جلیلی ندارم، چون عمده‌ی انتقادهای‌تان درست است. ولی فقط با این چرخش که نشان دادن ولایت‌پذیری، رأی‌آوری او را کم می‌کند. مثلاً اگر جلیلی، به جای مصباح، جوادی آملی را نشان می‌داد، باز هم رأی‌آوری‌اش بیشتر می‌شد. ولی مهم نیست. این‌ چیزها زیاد است. 
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
بلخره با همه تعقل و احساس تفکر، همواره باید انسان هایی باشند که دستخوش بازی های انسان های ****(آخوند) قرار بگیرند. مانند آن متخصص ژاپنی که هر روز صبح مجسمه ای را بنام خدا از جیب کتش بیرون آورده و به عنوان خدا می بوسد و دوباره در جیبش قرار می دهد
پاسخ:
بخشی از نظر شما که توهین آشکار به سلسله جلیله‌ی روحانیت بود سانسور شد. سعی کنید مجسمه‌ی در جیب‌تان آغشته به تهمت و توهین نباشد.
بازی  سیاسی آخوندی؟؟؟؟؟
افلا تعقلون؟
افلا یتفکرون؟
افلا تبصرون؟
افلا تسمعون؟

سلام

اسمم را نمی نویسم چون بسیاری من را می شناسند و نمی خواهم هویتم مشخص شود،که شما آن بسیاری نیستید ..از اسم جعلی هم استفاده نمی کنم، آیا درکش برای شما سخت است؟ شما که دکترای فضای مجازی دارید ، کافیست خواهشا قضاوت نکنید

خوبست شما فقط نثر روانی دارید که مبارکتان باشد اما بینش سیاسی خیر

از دیشب تا حالا سه بار این پیامک با شماره های ناشناس برای من آمده:

امام خامنه ای: هرکسی را که دشمن ما، دشمن ایران میخواهد که او سرکار نباشد، در مجلس نباشد، در دولت نباشد، او باید باشد، او به نفع ایران است. گفتمان انقلاب دکتر جلیلی / رسانه گفتمان باشید

در صورتیکه در مرقد امام ایشان صریحا گفتن که طرفدار هیچ کاندیدایی که در ماهواره ها به ایشان نسبت می دهند نیستند

این شده همه ی رای آوری جلیلی، چون سهم عمده ی کسانی که پای صندوق های رای می آیند همین افراطی ها هستند، باید هم روی اقبال و خواسته ی آنها شعار بدهد، وگرنه اگه قرار بود همه ی اقشار مردم پای صندوق بیایند که رای جلیلی ها دیده نمی شد , و شعار ایشان هم چیز دیگری بود

 

کاری که جلیلی دارد در این انتخابات می کند هیچیک از نامزدها تا حالا انجام نداده ، این که فقط به من رای بدهید وگرنه  گناه کردین و برخلاف مدار ولایت حرکت کردین ، وای مدار ولایت چه واژه ی سنگینی ، انگار باقی نامزدها مورد تایید شورای نگهبان نیستند و فقط ایشان ولایت پذیر و به حقند به نظر من ،این یعنی روبری ولایت ایستادند.

یک گروه دیگر هم آمده و به جلیلی رای میدهند ،  آنهایی که خواستار فروپاشی هر چه زودتر جمهوری اسلامی هستند و امیدی به بهبود اوضاع ندارند، آگاهانه به جلیلی رای می دهند چون از این نظام خسته شده اند، چقدر این گروه باهوشند

 

خلاصه ، تنها بهانه ی من برای آمدن به وبلاگ شما ، شهاب مرادی بود که از نوشته تان هم لذت بردم

یاعلی  

 

 

پاسخ:
سلام. 
سعی کنید سه نقطه نباشید، ولو همه‌ی جهان شما را بشناسند. اگر حرف‌های‌تان را قبول دارید، مطلوب است اسم و رسم‌تان را همه بدانند. من به عنوان دکتر فضای مجازی به شما می‌گویم پنهان کردن اسم و رسم در فضای مجازی کاری غیر حرفه‌ای و غیر مسئولانه است.

انتقادهای شما به جلیلی و به طور کلّی به همه‌ی نامزدها وارد است. 
در هر صورت علی یارتان باشد.

سلام  اقای دکتر

مثل اینکه حاشیه پردازی شما هم دسته کمی از کاندیدای مورد نظرتون نداره

اما باید بگویم تا اینجای کار شما در تخریب آقای جلیلی از من موفق تر عمل کردین / برای کوبیدن یک حقیقت خوب به آن حمله نکن بلکه بد از آن دفاع کن

با این تفاوت که آقای جلیلی یک حقیقت نیست و بگذریم که چیست..

واقعا که مسخره ترین حرفی بود که میشد زد:

انتقادهای شما به جلیلی و به طور کلّی به همه‌ی نامزدها وارد است.

 

 

پاسخ:
سلام. 
به نوشته‌های جلیلی می‌شلی رجوع کن. من واقعاً جلیلی را قبول ندارم آن قدرها...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">