تی‌لِم

روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری
  • تی‌لِم

    روایت‌ِ بدونِ گلِ میثم امیری

مشخصات بلاگ
تی‌لِم
بایگانی
چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۳۴ ب.ظ

واژه‌نامه‌ای برای او

معنی واژه‌ها از من نیست، از توی واژه‌نامه بیرون کشیدم.

یکی یعنی:

یک نفر، کسی.

نَ یعنی:

(پیشوند) حرف نفی باشد و در اول فعل و مصدر آید: نرفت، نمی‌کند، نخواهد رفت، ندیدن، ننوشتن.

بود یعنی:

بودن. وجود. (فرهنگ فارسی معین). هستی. (شرفنامه ٔ منیری).

توی یعنی:

به معنی اندرون باشد مطلقاً اعم از اندرون خانه و اندرون دهان و بینی و امثال آن. (برهان).

آن یعنی:

اسم اشاره به دور، چنانکه «این» اسم اشاره به نزدیک است.

کوچه یعنی:

راه باریک بین منازل مسکونی برای دسترسی به آن‌ها.

که یعنی:

از نظر لغوی به معانی ِ کس، کسی که، و مرادف «الذی » و «التی » عربی و جز این‌هاست.

بِ یعنی:

به اول بن مضارع اضافه می‌شود و فعل امر می‌سازد: بُرو، بِگو.

گوی یعنی:

مرخم و مخفف گوینده.
- آفرین گوی؛ آفرین گوینده :
که باد آفریننده ای را سپاس
که کرد آفرین گوی را حق شناس.

اَد یعنی:

در آخر صورت مفرد امر آید و افاده ٔ مفرد مغایب حال و استقبال کند: رود، کند، آید، شود.

بی‌ یعنی:

حرف نفی. مقابل با که کلمه ٔاثبات است.

حیا یعنی:

در تداول فارس زبانان، به معنی حیاء و شرم و آزرم باشد و آن انحصار نفس است در وقت استشعار ارتکاب قبیح جهت احتراز و استحقاق مذمت.

نَ یعنی:

(پیشوند) حرف نفی باشد و در اول فعل و مصدر آید: نرفت، نمی‌کند، نخواهد رفت، ندیدن، ننوشتن.

زَن یعنی:

زدن.

ناموس یعنی:

احکام الهی. (برهان قاطع). شریعت. (اقرب الموارد) (المنجد). قانون و شریعت و احکام الهی. (ناظم الاطباء). هو الشرع الذی شرعه اﷲ. (تعریفات)

این تعریف آخر خیلی آس است.

پیغمبر یعنی:

پیغام برنده. پیغامبر. رسول. نبی. فرستاده ٔ خدا. وخشور. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی). پیامبر. پیمبر. نذیر. (منتهی الارب)

اَت یعنی:

[ اَ / -َت ْ] (ضمیر) ادات خطاب است که به آخر کلمه پیوندد. تو:
بودنت در خاک باشد بآفدم
همچنان کز خاک بد انبودنت.

را یعنی:

در زبان فارسی آن را «علامت مفعول صریح » دانسته‌اند. از آن به «علامت مفعول صریح » یا «علامت مفعول بی‌واسطه » یا «علامت مفعول» تعبیر کرده‌اند. 

به یعنی:

کلمه ٔ رابطه که مانند حرف به تنهایی استعمال نمی‌شود و همیشه بر سر کلمات دیگر از قبیل اسم و فعل و غیره درمی‌آید و در این صورت غالباً «ها» را حذف کرده و متصل بکلمات می‌نویسند.

خاطر یعنی:

آنچه در دل گذرد. (از منتخب ) (بهار عجم) (خیابان) (غیاث اللغات) (آنندراج). فکر. اندیشه. ادراک. (ناظم الاطباء). خیال. قریحه.

خدا یعنی:

خدا. [ خ ُ ] (اِخ ) نام ذات باری تعالی است همچو «اله » و «اﷲ».

نَ یعنی:

(پیشوند) حرف نفی باشد و در اول فعل و مصدر آید: نرفت، نمی‌کند، نخواهد رفت، ندیدن، ننوشتن.

زَن یعنی:

زدن.

پس‌نوشت:

این واژه‌نامه‌ برای کسی‌ست که آشنا نبود یا به واژه‌ها یا به مادر واژه‌ها! شعر بالا را با خوانشِ محمود کریمی بشنوید.

مطلبِ بعدی را تا 18 فروردین خواهم نوشت.

نظرات  (۵)

سیـزده به در نحس است یا میـــخ در؟!

تفریح روز طبیعت زیباست؛ به شرطی که حواسمان به همه چیز باشد. تقویم این روزها بجز روز طبیعت واقعه ای دیگر را نیز روایت می کند. سیزده فروردین امسال شب ...

۱۳ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۳۱ علی اسفندیاری
بی حیا!
مگر از روی نعش من رد شوی که بتوانی علی را...
نیمه تمام ماند،آن روز حرف مادر نیمه تمام ماند تا ما بفهمیم که یک روز تو می آیی تا تمام حرف های شیعه را فریاد بزنیم آقاجان!
____________________________
فکر قشنگی بود میثم.
محمود کی این متن را خوانده؟برای چه سالی ست؟
پاسخ:
امسال خوانده. فایل دانلودش را گذاشته‌ام.
۱۳ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۴۹ علی اسفندیاری
امروز
سیزده معصوم 
چشمشان به در بود.
این بود تعبیر سیزده...به...در . . . .

از تو هیاهو یه نفر داد میزنه وا اماه
انگار حسینش داره فریاد میزنه وا اماه
کوچه شلوغ و کوچه پر از دود 
یاس نبی و آتش نمرود...

بعضی وقت‌ها انگار ساده‌ترین واژه‌ها را هم نمی‌شود معنا کرد

کوچه.... در.... دیوار....  


اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">